بسیج موسسه استاندارد

اطلاع رسانی در خصوص پایگاه بسیج شهید صفاریان

بسیج موسسه استاندارد

اطلاع رسانی در خصوص پایگاه بسیج شهید صفاریان

رهنمودهاى تربیتى امام کاظم علیه السلام


تربیت از تولد تا مرگ

تربیت یکی از مهمترین مقوله های مطرح و قابل توجه برای تحصیل کمالات روحانی و نفسانی می باشد که اهل بیت علیهم السلام نیز به آن بسیار سفارش نموده اند. مسئله تربیت از همان نوزادی و چه بسا از دوران بارداری آغاز می گردد. اگر بخواهیم اجتماعی سالم و امن داشته باشیم باید فرزندان خویش را درست تربیت کنیم تا جامعه ای سالم و با نشاط داشته باشیم. امامان معصوم ما برای هدایت صحیح ما در طی این طریق دستوراتی ارائه فرموده اند که ما را در این مسیر پُر فراز و نشیب دستگیری می کند. امام کاظم علیه السلام نیز جهت تربیت صحیح کودکان راهکارهایی توصیه فرموده اند که به برخی از آنان اشاره می نماییم.


کودک و وابستگى به والدین

پیوند عاطفى والدین و فرزندان از نشانه‏هاى خداوند است؛ پیوند ناگسستنى و بى ‏شائبه‏اى که بر اساس محبت است نه نیاز و منفعت. وابستگى عاطفى فرزند به ‏والدین بیش از تعلق خاطر والدین به فرزند است. نیاز به عاطفه سراسر وجود کودک را فرا گرفته و او را به عنایت والدین نیازمند ساخته است. کودک توان ‏دورى از والدین را ندارد و هرگونه بى ‏توجهى پدر و مادر به این وابستگى، ‏مى‏تواند  براى آینده کودک مشکل‏ آفرین باشد. متاسفانه امروزه برخى از والدین،- بى‏ آن که ناگزیر باشند- ، فرزندان خود را به مهد کودک مى‏سپارند. هر چند مهد کودک بُعد اجتماعى شخصیت کودکان را پرورش مى‏دهد، اما هرگز پاسخگوى نیاز حیاتى ‏کودک به عاطفه نیست. بنابراین شایسته است والدین، در حد امکان، فرزندان خود را از حلاوت مهر مادرى و عطوفت پدرى محروم نسازند. توجه به وابستگى کودک چنان ‏مهم است که حتى در محافل نباید میان پدر و فرزند که کنار هم نشسته‏اند، فاصله‏ انداخت. امام کاظم (ع) مى‏فرماید:

" رسول خدا (ص) از فاصله انداختن بین پدر و فرزند نهى فرموده است." (1)


وفا به وعده

وفاى به وعده، حتى در برابر کفار، از صفات پسندیده و مورد توجه پیشوایان دین‏ است. این عمل مهم در برخورد با کودکان از اهمیت‏ بیشترى برخوردار است. کودکان ‏جز به تحقق وعده  والدین نمى‏اندیشند، در وفاى والدین تردید ندارند و همواره به ‏انتظار لحظه موعود مى‏نشینند.هرگونه تأخیر و تخلف در وفاى به وعده آنها را مى‏آزارد و به تخریب روحیه اعتماد به والدین مى‏انجامد. افزون بر این، چنین ‏کردار ناپسندى غیرمستقیم درس پیمان ‏شکنى به آنان مى‏آموزد. کلیب صیداوى نقل ‏مى‏کند که، امام کاظم(ع) فرمود: "اذا وعدتم الصبیان وفوا لهم ... ؛ هنگامى که‏ به فرزندانتان وعده دادید، وفا کنید؛ همانا کودکان چنان مى‏پندارند که شما به‏ آنها روزى مى‏دهید. خداوند متعال به خاطر هیچ چیزى به اندازه زنان و کودکان ‏خشمگین نمى‏شود." (2)


کودکان و نماز

نماز ستون دین و سرچشمه همه نیکی هاست. هرچند این امر مهم همزمان با سن تکلیف بر انسان واجب مى‏شود؛ اما هر چه زودتر فرزندان با آن آشنا گردند، سریع تر تحت الطاف الهى قرار مى‏گیرند و شتابان تر در راه کسب فضایل اخلاقى گام خواهند گذاشت.

انسانى که از کودکى با نماز آشنا و مأنوس شود، زودتر شیرینى عبادت و ارتباط با پروردگار را مى‏چشد و دیگر هرگز ذائقه دلش طعم تلخ گناه را نمى‏پسندد. از بُعد اجتماعى نیز نماز، نوجوان را به جماعت نیک ‏رفتاران و پسندیدگان پیوند مى‏دهد و از فرو رفتن در گرداب آشنایى با آلودگان و تبهکاران بازمى‏دارد. نماز در نوجوانى و قبل از تکلیف، تجربه‏اى شیرین و جذاب است و هنگام تکلیف، احساس‏ سختى فرایض را از انسان دور مى‏سازد. بدین جهت ائمه علیهم السلام فرزندان‏ خود را، قبل از سن تکلیف، با نماز آشنا مى‏ساختند. امام کاظم(ع) فرمود: " مروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا سبع سنین ..."؛ هنگامى که فرزندانتان به سن هفت ‏سالگى رسیدند، آنها را به نماز فرمان دهید. (3)


فرزندان و بستر استراحت

اسلام به پیشگیرى از گناه اهمیت ‏بسیار مى‏دهد و براى از بین بردن زمینه‏هاى گناه تأکید مى‏کند. رعایت ‏حجاب، پرهیز از اختلاط زنان و مردان، کراهت ‏سخن گفتن بسیار با نامحرمان و ... از همین باب ‏است. جدا کردن بستر فرزندان در آستانه سن تمیز نیز بخشى از برنامه پیشگیرى‏ از گناهان است. امام کاظم (ع) می فرماید: " ... هنگامى که فرزندانتان به ده سالگى ‏رسیدند، بسترشان را از هم جدا کنید." (4)


فرزندان و مسئولیت

مسئولیت دادن به ‏فرزندان از روش هاى مؤثر تربیتى است. مسئولیت، اگر متناسب با توان کودکان ‏باشد و در انجام دادن آن یارى شوند، اعتماد به نفسشان را تقویت مى‏کند و آنان ‏را براى پذیرش و به انجام رساندن مسئولیت هاى بزرگتر آماده مى‏سازد. علاوه براین، کودکان احساس مى‏کنند که والدین براى آنها احترام قایلند و آنها را ناتوان نمى‏انگارند. پیشواى هفتم شیعیان، در فرصت هاى مناسب، به فرزندانش‏ مسئولیت مى‏داد. سلیمان جعفرى مى‏گوید: "هنگامى که یکى از فرزندان امام کاظم(ع) در بستر مرگ بود، حضرت به فرزندش قاسم فرمود: بر بالین برادرت سوره صافات‏ بخوان. قاسم قرائت ‏سوره صافات را شروع کرد و چون به آیه «اهم اشد خلقا ام ‏من خلقناه ...؛ رسید، برادرش وفات یافت." (5)

آن حضرت همچنین، هم زمان با وصى اصلى قرار دادن حضرت رضا(ع) سه تن از فرزندانش (عباس، اسماعیل و احمد) را در مسئولیت وصایت ‏با امام هشتم(ع) همراه ساخت.


ناآرامى کودکان

برخى از کودکان بسیار شلوغ، پُرتحرک و ناآرامند؛ به هر کارى ‏دست مى‏زنند و چه بسا سبب آزار والدین مى‏شوند. برخى از والدین در برابر آنها موضع مى‏گیرند، لب به سرزنش مى‏گشایند و آنان را نابهنجار به شمار مى‏آورند؛ درحالى که تحرک و ناآرامى کودکان معمولاً طبیعى است وکسانى که در کودکى شلوغ و پرتحرک باشند، در جوانى آرام و بردبار خواهند شد. بنابراین بجاست والدین کمرهمت‏ ببندند و با صبر و حوصله، خود را براى گذر از این دوره حساس و چه بسا طاقت ‏فرسا مهیا سازند.

امام کاظم فرمود:" تستحب عرامه (6) الصبى فى صغره لیکون ‏حلیما فى کبره؛ ... ما ینبغى ان یکون الا هکذا؛ سزاوار است فرزند در کودکى‏ شلوغ و پرتحرک باشد تا در بزرگى صبور و بردبار شود؛ ... و جز این روا نیست. (7)


تفاوت آرى، تبعیض هرگز

تبعیض و تفاوت دو واژه نزدیک، ولى متفاوت‏ است. تبعیض بدین معناست که در میان افراد هم پایه و همسان بى‏ دلیل فرد یا افرادى را برتر به شمار آوریم؛ ولى تفاوت عبارت است از برترى شایستگان. در سیره تربیتى امام کاظم (ع) تبعیض ممنوع، و تفاوت مجاز شمرده شده است. تبعیض ‏میان فرزندان بذر کینه و اختلاف و بدبینى به والدین را در دل کودکان ‏مى‏پراکند. امام کاظم (ع) از پدرانش چنین نقل مى‏کند: مردى یکى از دو فرزندش‏ را بوسید و دیگرى را رها کرد. رسول خدا (ص) [با ناراحتى] فرمود: چرا بین آن‏ها به ‏مساوات رفتار نمى‏کنى؟ (8)

تفاوت اگر بجا و منطقى باشد، موجب پیشرفت فرزندان ‏مى‏شود؛ زیرا حس رقابت ‏سالم را در آنها تقویت مى‏کند. امام کاظم(ع) در مواردى‏ میان فرزندانش تفاوت قائل مى‏شد. رفاعه از حضرت موسى بن ‏جعفر(ع) پرسید: اى‏ فرزند رسول خدا، مردى چند پسر دارد؛ آیا برتر شمردن یکى بر دیگران، درست‏ است؟

امام (ع) پاسخ داد: "نعم، لا باءس؛ قد کان ابى(ع) یفضلنى على عبدالله"؛ بله، مانعى ندارد؛ زیرا پدرم [حضرت صادق(ع)] مرا بر عبدالله، برادر بزرگترم‏ ترجیح مى‏داد. (9)

حضرت رضا(ع) نیز فرمود: پدر بزرگوارم اسماعیل را، با آن که‏ از عباس کوچکتر بود، در سرپرستی  صدقه اموال بر عباس مقدم داشت. (10)

شیخ مفید مى‏نویسد: " احمد بن ‏موسى شخصى بخشنده، بزرگوار و با ورع بود، امام کاظم (ع) او را دوست مى‏داشت، بر دیگران مقدم مى‏شمرد و مزرعه خود را به او بخشید." (11)

تفاوت نهادن میان فرزندان امرى بسیار ظریف و حساس است و نیاز به کمال دقت و ظرافت دارد؛ زیرا ممکن است فرزندان آن را تبعیض پندارند. پس والدین باید به موارد زیر دقت داشته باشند:

1- هنگامتفاوت نهادن میان فرزندان، به گونه‏اى رفتار کنند که کسى آن راتبعیض به شمار نیاورد.

2- دقت کنند که سبب برترى فرزندى که برتر مى‏شمارند، کاملاً آشکار باشد.

3- در صورت امکان، امتیاز فرزند برتر را، با عباراتى ‏سازنده، بیان کنند.

امام هفتم (ع) در مواردى حضرت رضا(ع) را بر دیگران ترجیح‏ مى‏داد، او را الگوى دیگر فرزندان معرفى مى‏کرد و وجه برترى‏اش را آشکار مى‏ساخت.

اسحاق بن ‏موسى(ع) مى‏گوید: امام کاظم(ع) به فرزندانش مى‏فرمود: "برادرتان على(ع) دانشمند آل محمد (ص) است، درباره دینتان از او بپرسید وآنچه بیان مى‏کند، به خاطر بسپارید. همانا که ابوجعفر(ع) به من فرمود: دانشمند آل محمد در شمار فرزندان تو خواهد بود. کاش وى را درک مى‏کردم. بى‏تردید او همنام امیرمومنان [على] است." (12)


موقعیت اجتماعى فرزندان

فرزندان ‏تا وقتى به بلوغ شرعى، عقلى و اجتماعى دست نیافته‏اند، به مراقبت والدین و هدایت آنها نیاز دارند. فراهم ساختن زمینه مساعد براى دستیابى فرزندان به جایگاه اجتماعى مناسب، بخشى از وظایف والدین در برابر فرزندان است. آنها باید براى رسیدن به این ‏هدف، فرزندشان را در انتخاب شغل مناسب یارى دهند. چه بسیار فرزندانى که بر اثر بى ‏توجهى والدین به مشاغل پَست و منفى تن داده‏اند و به خاطر محروم بودن از راهنمایی هاى سودمند والدین، از موقعیت هاى ارزشمند و شایسته اجتماعى محروم‏ شده اند، سرانجامشان به رذالت و پستى گراییده است و مایه ننگ و خوارى والدین‏ گردیده اند. امام کاظم(ع) فرمود:

" شخصى [با فرزندش] خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: اى رسول خدا، حق این فرزند برمن چیست؟

حضرت فرمود: نام نیکو برایش انتخاب کن، او را ادب بیاموز و در موقعیتى نیک ‏قرار ده." [جایگاه اجتماعى مناسب برایش فراهم ساز] (13)

در حدیث دیگرى ‏مى‏فرماید: شخصى همراه فرزندش خدمت پیامبر(ص) رسید و گفت: یا رسول الله، من ‏به فرزندم نوشتن آموختم، او را به چه کارى بگمارم؟

حضرت فرمود: او را به کارى که خشنودى خداوند در آن است‏ بگمار و از پنج ‏شغل‏ بازدار: سیائى، صائغى، قصابى، حناطى و نحاسى.

مرد پرسید: "سیاء" کیست؟

فرمود: کسى که کفن مى‏فروشد و براى امتم آرزوى مرگ مى‏کند. همانا نوزاد امت ‏من، نزد من از آنچه خورشید بر آن مى‏تابد، محبوب‏ تر است. "صائغ" کسى است که در پى زیان (14) امت من است؛ "قصاب" ذبح مى‏کند تا آن جا  که رحمت از قلبش مى‏رود؛ "حناط" کسى است که غذا را احتکار مى‏کند، همانا اگر خداوند محتکر را در حال دزدى ‏مشاهده کند، بهتر است از این که او را چهل روز در حال احتکار ببیند؛ اما " نحاس"- برده ‏فروش-  جبرئیل نزدم آمد و فرمود:  اى محمد، بدترین امت کسانى‏اند که مردم را مى‏فروشند.


والدین و موعظه فرزندان

هرچند روش غیرمستقیم و زبان عمل از زبان گفتار نافذتر است و معصومان علیهم السلام  بیش از آنچه مى‏گفتند، با کردار خود، مردم ‏را ارشاد مى‏کردند؛ ولى پند مستقیم نیز در سیره آنها بسیار مشاهده مى‏شود.

امام کاظم (ع) بعضى از فرزندانش را چنین اندرز مى‏دهد:" فرزندم! بپرهیز از این که خداوند تو را در گناهى که از آن نهى‏ات کرده، ببیند؛ بپرهیز از این که ‏پروردگار تو را از اطاعتى که بدان فرمانت داده، دور مشاهده کند. بر تو باد به تلاش و کوشش.هرگز خود را از کوتاهى در عبادت خداوند تهى مشمار؛ زیرا خداوند چنان که شایسته است عبادت نمى‏شود؛ و از مزاح بپرهیز که نور ایمانت را مى‏برد و تو را سبک مى‏سازد؛ و از اندوه  و کسالت دور باش، که از بهره دنیا وآخرتت جلوگیرى مى‏کنند.» (15)


مسافرت خانوادگى

مسافرت هاى خانوادگى مى‏تواند اثر تربیتى بسیار داشته باشد؛ زیرا:

 1. باعث نشاط و شادابى اعضاى خانواده مى‏شود.

2. سبب استمرار نظارت پدر، که در حیات تربیتى فرزندان ضرورى است، مى‏گردد؛ این امر، به ویژه امروزه که پدران به سبب مشاغل زیاد در خانه کمتر حضور دارند، بسیار مهم است.

3. زمینه بروز استعدادها و شناخت نقاط ضعف و قوت کودکان را فراهم مى‏آورد.

4. میدان مناسبى براى تجلى اخلاق اجتماعى و تمرین صفات پسندیده‏اى چون همکارى، تعاون، نوع دوستى، ایثار و گذشت‏ به شمار مى‏آید.

5. چنانچه سفر، زیارتى باشد سبب تحکیم اعتقادات و توجه به معنویات مى‏شود.

على بن ‏جعفر، برادر امام کاظم (ع) مى‏گوید: چهار مرتبه در کنار حضرت کاظم(ع) بودم و حضرت همراه خانواده‏اش به سمت‏ حج مشرف بودند. این سفرها گاه‏26 روز، زمانى 24 روز و گاه 21 روز به درازا مى‏کشید. (16)


تربیت از تولد تا مرگ

امام (ع) هنگام تولد فرزندش امام رضا علیه السلام کلمات زیباى اذان و اقامه را در گوشش‏ زمزمه فرمود و روان نورسیده خود را با آواى توحید صفا بخشید. نجمه مادر حضرت‏ رضا(ع) مى‏گوید: هنگامى که وضع حمل کردم پسرم - على بن‏ موسى- دست هایش را بر زمین قرار داده، سر را سمت آسمان بلند کرد و لبهایش را حرکت داد، گویا سخن ‏مى‏گفت. پدرش موسى بن ‏جعفر(ع) بر من وارد شد و فرمود: اى نجمه، کرامت ‏پروردگارت گوارایت ‏باد. آنگاه نوزاد را، که در لباس سفید پیچیده بودم، به ‏حضرت دادم. امام (ع) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند؛ سپس آب فرات خواست و کامش را با آب فرات آشنا نمود؛ سپس او را به من داد و فرمود: بگیرش که او در روى زمین بقیة الله است. (17)

 حضرت حتى در لحظات پایانى عمرش نیز به تربیت فرزندانش ‏مى‏اندیشید. آن بزرگوار در وصیت ‏نامه‏اش نکات تربیتى مهمى به یادگار نهاده، مى‏فرماید: ... درباره صدقات و اموال و فرزندان وصیت مى‏کنم ابراهیم و عباس و اسماعیل و ام احمد و على را، به ویژه در امر زنان؛ و پسرم على(ع) در امر آنها مختار است نه پسران دیگرم. همچنین در صدقه و ثلث پدرم و درباره اهل بیتم او اختیار دارد ... من داراى اموالى هستم که برای صدقه قرار داده‏ام؛ فرزندم على بدان ‏آگاه و راست‏ گفتار است و باید بدین وصیت عمل کند. و اگر از برخى از فرزندانم ‏به عنوان وصى نام بردم، براى احترامشان بوده تا در اجراى وصیت‏ شرکت کنند. فرزندان و همسرانم هر یک در همان خانه‏اى که هستند، اقامت و با مقدارى ثابت ‏از صدقات معین زندگى کنند ... هیچ یک از فرزندانم حق شوهردادن دخترانم را ندارند، مگر به فرمان رضا(ع). اگر رضا ناخشنود بود و کسى بدین کار اقدام کرد، با خداوند و رسول و ولى‏اش‏ مخالفت کرده و در مقام جنگ با حق برآمده است. اگر فرزندم رضا صلاح دانست، آنها را شوهر مى‏دهد و اگر نخواست نگه مى‏دارد. (18)

این مطلب اشاره ای اجمالی، به نقطه نظرات امام موسی بن جعفرعلیهماالسلام در باب تربیت فرزندان داشت. امید است پویندگان راه حق از این فرمایشات گهربار توشه ای برگیرند و در زمان مقتضی از آن استفاده نمایند.


پى‏نوشت‏ها:

1- الکافى، ج‏6، ص 50.

2- مستدرک الوسائل، ج‏3، ص 558.

3- همان.

4- حیاة الامام موسى بن ‏جعفر(ع)، ج 2، ص 430.

5- صبى عارم: بین العرام بالضم اى شرس (مجمع البحرین، ج‏6، ص‏113) و الشرس‏ هو السیى‏ء الخلق، بین الشرس (همان، ج 4، ص 78)؛ عرم عرامه: اشتد و خرج عن‏الحد (المنجد) در برخى کتب عرامه را تحمل سختى و مشقت کودک معنا کرده‏اند که ‏به نظر مى‏رسد صحیح نباشد.

6- الکافى، ج‏6، ص 51.

7- مسند امام کاظم (ع)، ج 1، ص 481.

8- همان، ج‏3، ص‏7.

9- عیون اخبارالرضا(ع)، ص‏27.

10- الارشاد، ج 2، ص 244.

11- کشف الغمه، ج‏3، ص‏107.

12- الکافى، ج‏ 6، ص 48.

13- در نسخه تهذیب و استبصار« دین‏» امتى ذکر شده. (تهذیب، ج‏6، ص 362 / استبصار، ج‏3، ص‏96.)

14- مسند امام کاظم (ع)، ج 2، ص 391.

15- تحف العقول، ص‏306.

16- بحارالانوار، ج 48، ص 100.

17- عیون اخبارالرضا، ص‏1716.

18- بحارالانوار، ج 48، صص‏276- 280.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد