بسیج موسسه استاندارد

اطلاع رسانی در خصوص پایگاه بسیج شهید صفاریان

بسیج موسسه استاندارد

اطلاع رسانی در خصوص پایگاه بسیج شهید صفاریان

 

1- فضیلت ماه رمضان

رمضان ، ماهی است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است ؛ [ کتابی ] که مردم را راهنما و[ در بر دارنده ] نشانه های آشکار هدایت ومیزان تشخیص حق از باطل است .  سوره مبارکه بقره آیه 185

درهای آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده می شود وتا آخرین شب این ماه بسته نمی شود.   پیامبر اکرم (ص)

بدبخت واقعی کسی است که  این ماه را پشت سر گذارد و گناهانش آمرزیده نشود .     پیامبر اکرم (ص)

رمضان ، رمضان نامیده شد ؛ زیرا گناهان را می سو زاند .       پیامبر اکرم (ص)

خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند .  امام حسن (ع )

 

 

 2 -روزه

ای مومنان ! روزه بر شما مقرر شده است ؛ همچنان که بر پیشینیان شما مقرر شده بود ، شاید که پرهیزگار شوید .  تحف العقول ص 236

روزه سپری است در برابر آتش       پیامبر اکرم (ص)

برای هر چیزی زکاتی است وزکات بدن ها روزه داری است .      پیامبر اکرم (ص)

روزه بگیرید تا تندرست باشید .      پیامبر اکرم (ص)

روزه دل ، اندیشیدن به گناهان ، برتر است از روزه شکم ؛ یعنی غذا خوردن    امام علی (ع)

 

  

3 -تلاوت قرآن

کسانی که کتاب [ آسمانی ] را به آنها دادیم ،[و] آن را چنان که شایسته آن است می خوانند ، ایشان اند که به آن ایمان دارند . سوره مبارکه بقره ، آیه 121

در ماه رمضان قرآن بسیار تلاوت کنید .      پیامبر اکرم (ص)

هرگاه فردی از شما دوست داشته باشد که با پروردگارش سخن بگوید ، قرآن بخواند .     پیامبر اکرم (ص)

از خواندن قرآن غافل مشو ؛ زیرا قرآن دل را زنده می کند و از فحشا وزشت کاری وستم بازمی دارد .   پیامبر اکرم (ص)

 

 

 4- دعا واستغفار

دعای روزه دار ردّ نمی شود .     پیامبر اکرم (ص)

خداوند در هر شب ماه رمضان می گوید :« به عزت وجلالم سوگند ، به فرشتگان فرمان داده ام درهای آسمان را بر روی بندگان دعا کننده من بگشاید ».     پیامبر اکرم (ص)

ماه رمضان ماه استغفار ، ماه روزه وماه دعا است .  پیامبر اکرم (ص)

ماه خدا به سوی شما روی آورده است ...  جان شما در گرو اعمال شما است ؛ پس آن را با استغفار آزاد کنید . پیامبر اکرم (ص)

دعای شما در این ماه به اجابت می رسد .  پیامبر اکرم (ص)

بر شما باد در ماه رمضان به بسیاری استغفار ودعا  .  امام علی (ع)

در ماه رمضان جز به دعا وتسبیح واستغفار وتکبیر لب نمی گشود .  امام سجاد (ع)

  

 

5- شب های قدر

هر کس شب قدر را احیاء بدارد ، تا سال آینده عذاب از او برداشته می شود .  پیامبر اکرم (ص)

هر کس از روی ایمان وبرای رسیدن به ثواب الهی ، شب قدر را به عبادت بگذراند ، گناهان گذشته اش آمرزیده می شود .  پیامبر اکرم (ص)

قلب ماه رمضان شب قدر است .  امام صادق (ع)

هر که فاطمه را ، آن گونه که سزاوار است ، بشناسد ، بی تردید شب قدر را درک کرده است .  امام صادق  (ع)

مقدرات در شب نوزدهم تعیین ، در شب بیست ویک تایید ودر شب بیست وسوم [ ماه رمضان ]  امضا می شود . امام صادق (ع)

 

مقدمه محشى
بسم الله الرحمن الرحیم
عقیده به مهدى (ع ) و غیبت و ظهور آنحضرت - عجل الله تعالى فرجه - از جمله معتقدات اصولى مذهب شیعه اثنى عشرى و اسلام است و همان پدید آمدن حکومت عدل جهانى در جامعه بشر است که از تمایلات و خواسته هاى فطرى و طبیعى و آرزوهاى دیرینه اوست و پیوسته بدان امیدوار و در آرزوى تحقق آن بسر مى برد و انتظار مى کشد.
و این امید و آرزو به بر پا شدن یک چنین حکومتى عمومیت دارد و اختصاص بمذهب شیعه و شخص مسلمان و موحد ندارد و در واقع همه بشر اصولا چشم امید بدان دوخته و تحقق آنرا مى طلبند، خصوصا در این دوره و عصر که ظلم و ستم و بیدادگرى گسترش پیدا کرده و جامعه بشر را فرا گرفته و دولتها و قدرتمندان زورگو و ستمگر براى سلطه و استیلاى چند روزه خود از هیچگونه ظلم و ستمى فرو گذارى نمى کنند.
البته تصور چنین حکومتى در قرون و اعصار گذشته که جامعه بشر در اطراف و اکناف زمین متفرق و به صورت نژاد و قبائل مختلف پراکنده و دور از هم زندگى مى کردند و رابطه و ارتباط چندانى با هم نداشتند و بریده از هم بسر مى بردند مشکل و بعید به نظر مى رسد، ولى اکنون که با ترقیات علم و صنعت و پیشرفت ارتباطات و مواصلات آن فاصله ها از میان رفته و جامعه هاى مختلف بشر بهم نزدیک و پیوسته شده اند و آن مرزهاى قومى و نژادى و حتى جغرافیائى هم در حال فرو ریختن است تصور چنین مشکلى از میان رفته ، و جامعه بشر خواهى نخواهى ، دیر یا زود رو بیک حکومت پیش میرود و اکنون زمزمه آنهم از گوشه و کنار بگوش میرسد.
آرى چنین حکومتى دیر یا زود در جهان بوجود خواهد آمد. اما ثبات و پایدارى آن وابسته به تحقق عدل الهى در جامعه بشر است که بایستى بوسیله شخص مقتدر الهى که رابطه مستحکمى با حق داشته باشد صورت گیرد.
و چون این خواسته جزء سرشت فطرى و طبیعى هر انسان است لذا انسان هم بدو مى گرود و ایمان مى آورد و این حکومت در جهان عالمگیر مى شود و سایه رحمت آن در جهان گسترده خواهد شد. هو الذى اءرسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله .
چون خداوند- خالق جهان - عالم را بحق آفریده و بحق هم برپاست همچنانکه مى فرماید: و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین . ما خلقناهما الا بالحق ولکن اکثرهم لا یعلمون (و ما آسمانها و زمین و آنچه را که بین آنهاست به بازى نیافریدیم . آنها را جز بحق نیافریدیم ولکن بیشترشان نمى دانند.- دخان : 38 و 39) از این نظر بشر را هم بحال خود رها نکرده که پیرو هواى نفس خود باشد و هر چه بخواهد بکند اءفحسبتم اءنما خلقنا کم عبثا آیا چنین پنداشتید که ما شما را عبث و بازیچه آفریدیم .- مؤ منون : 115 - پس خلل و بى نظمى در جامعه بشر دوام ندارد، و در آن ظلم و ستم پایدار نیست چون برخلاف نظام آفرینش خلقت است و در سنن حق تغییر و تبدیل نیست فلن تجد لسنة الله تبدیلا، و لن تجد لسنة الله تحویلا - فاطر: 43- و نظام جامعه بشر هم بر این نظام خلقت جهانى استوار است . و تیپ مستکبر و مستضعف هم نیز بر خلاف نظام آفرینش پایدار و استوار نخواهد ماند و نرید اءن نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم اءئمة و نجعلهم الوارثین و ما اراده کردیم که آنانى را که در زمین ضعیف شمرده شده اند پیشوایان و وارث گردانیم .- قصص :5(1)
و لذا همانطورى که خداوند متعال در قرآن مجیدش مى فرماید: عاقبت پیروزى و سرانجام آن و زمامدارى جهانى از آن مردم شایسته و متقى خواهد بود و لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر اءن الاءرض یرثها عبادى الصالحون اءن فى هذا لبلاغا لقوم عابدین - انبیاء: 105 و 106.
پس آینده درخشان جامعه بشر و سعادت و نیک بختى ایشان مرهون حکومت اشخاص شایسته و صالح و متقى خواهد بود و بدست آنان صورت خواهد گرفت همچنانکه حضرت موسى علیه السلام - هم بقوم خود نوید داده و قال موسى لقومه استعینوا بالله واصبروا ان الاءرض یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین و موسى یقوم خود گفت از خدا یارى طلبید و صبر پیشه گیرید که زمین را بهر کس از بندگان صالحش که مورد مشیت و مصلحت حق قرار گیرد واگذار مى کند و حسن عاقبت براى پرهیزکاران است ،- اعراف : 128 -.
پس بى تردید این جامعه بشرى که اکنون بر محور استکبار و استضعاف و خودخواهى قدرتمندان و ثروتمندان زورگو قرار گرفته دوامى ندارد، و اساس و پایه آن متزلزل است ، و فرو خواهد ریخت و سرانجام زمام جامعه بشر بدست کسى خواهد افتاد که دست این قدرتمندان و مستکبران خود خواه را از سر جامعه بشر کوتاه و یک حکومت عدل الهى در جهان برقرار سازد و نظام جامعه را اصلاح و ظلم و ستم را از میان بردارد،
البته ظهور چنین مصلحى که حکومت عدل الهى را در جهان تاءسیس و مجرى عدالت آن باشد نیاز به آمادگى نفوس و سیر زمانى دارد تا افکار مردم جهان و روح اجتماعى آنان آماده و مهیاى پذیرش این نوع حکومت جهانى بشود، و البته نجات مردم ستمدیده و رنج کشیده از یوغ استعمار و سلطه جباران و قدرت چپاولگران نیاز، به شرایطى دارد و تحول و زمینه سازى مساعد و مبارزه ، عوامل دیگرى لازم است ، تاءییدات الهى و کمک غیبى هم از دریچه همین گونه عوامل و اسباب و علل صورت مى گیرد.
و از این نظر صحت انتظار چنین فرج و گشایش و تشکیل یک چنین حکومتى که از آرزوهاى دیرینه بشر است ، در این دوره و زمان و با این خطرات روز افزون آن روشن تر و آشکارتر مى شود و جامعه بشر هم اکنون با این حقیقت پى برده که یگانه راه حل مشکلات روز افزون جامعه بشر اجراى قوانین الهى است که بوسیله تاءسیس دولت حقه و برقرارى نظام عدل الهى در جهان صورت مى بندد. که احیا کننده دعوت اولیاى خدا و نتیجه زحمات آنها است بقیة من بقایا جحته ، خلیفة من خلائف اءنبائه .(2) نه سازمان ملل فعلى .
و هر قدر اشتباهات حکومت هاى جهان و زمامداران نالایق و نواقص نقشه هاى نظام اجتماعى ، اقتصادى ، فرهنگى و و و.. خواه بر محور کاپیتالیسم و سرمایه دارى و یا سوسیالیسم و کمونیسم و و. باشد و روشنتر گردد بیشتر بشر از آنها ماءیوس و به آتیه درخشان و تاءسیس حکومت الهى جهان دل مى بندد و بدان امیدوارتر مى شود. و این امید و آرزو که خواسته هر آدم عاقل و موحد و خداپرست است باو یک نوع دلگرمى مى دهد و به انتظار ظهور آن دل مى بندد و خود را آماده و مهیاى آن مى سازد.
و این همان معنى انتظار فرج است که در اخبار و روایات آمده است که منظور از آن هم انتظارى است تعهد و تحرک بخش که سازندگى داشته باشد ((جاروب کن خانه ، سپس میهمان طلب ))نه انتظار سکوتى و فلج کننده که به فساد و بدبختى تن دهد و ناظر فجایع و تماشاگر آن باشد
و البته قیام چنین مصلحى که قیامى است بر حق و ستوده و خواسته فطرت پاک اولیه هر انسان عاقل است شایسته و لازم است که چون این نام بر زبان آورده شود و او بدین نام خوانده شود، مشخص مؤ من به او از جا برخیزد و برپا ایستد و بدین وسیله آمادگى خود را در اجراى اوامر و دستوراتش اعلام نماید. پس این دستور قیام تنها براى احترام نسبت به او نیست بلکه منظور اصل آمادگى و فراهم آوردن نهضت اوست . و آنچه از کارهاى بزرگ و شگفت انگیزى که به او نسبت داده مى شود و تاکنون به هیچ پیغمبر مرسل و مصلحى نسبت داده نشده نه از آن جهت است که قدرت او بیش ‍ از قدرت پیغمبران و اولیاى دیگر الهى است بلکه عمده همان آمادگى بشر و فراهم شدن اسباب و وسائل مادى و معنوى ظهور اوست .
بارى این ایمان و عقیده به امام زمان و مصلح الهى جهان ، گذشته از مسلمانان و مذهب شیعه همه آن ادیانى که ریشه اصلى آسمانى دارند کم و بیش بدان معتقدند هر چند نسبت به خصوصیات و مشخصات آن اختلاف دارند ولى در اصل آن و تشکیل یک حکومت الهى بوسیله شخصیت مقتدر الهى و نجات بشر از زیر بار ظلم ستمکاران اختلافى نیست و در آثار و نوشته هایشان با اشاره یا صریح ذکر آن آمده است و به وقوع آن هم بشارت داده اند.
اما طبق معتقدات شیعه اکنون زنده است و قرنها از عمر طولانى او مى گذرد که تصور آن شاید براى بعضى مشکل به نظر آید و باور نکنند. ولى با اکتشافات جدید و بررسى هاى علمى درباره تنوع و قدرت بى پایان آن . مشکل حل مى شود و عمر طولانى محال عقلى نیست و امکان بقا را نمى توان فقط در ظاهر امکانات محدود مادى تصور کرد زیرا خوشه گندم در میان لفافه ها و سنبله هاى خود سالها از گزند طبیعت محفوظ و زنده مى ماند. و چه بسا فسیلهاى موجودات زنده با گذشت میلیونها سال در اعماق زمین با ترکیبات کامل خود باقى مانده است . سابقا کسى نمى توانست حیات را در غیر محسوسات به حس مادى ظاهرى غیر از تعبد قبول کند. و یا در اعماق دریاها و ظلمت هاى آن و فشار خورد کننده اى که هر جسم محکمى را خورد مى کند و تصور حیات در آنرا بنماید. و این مشکل عمر طولانى که هنوز محیط واقعى موجودات زنده کشف نشده از مشکلات دیگر که اکنون آسان و قابل درک است مشکل تر نیست . چه بسا ممکن است موجود زنده داراى محیط و محفظه طبیعى و الهى باشد که هنوز کشف نشده و به عقل کوته ما نرسیده باشد.
طبق صریح آیه قرآن که خداوند متعال درباره حضرت نوح پیغمبر مى فرماید: و لقد اءرسلنا نوحا الى قومه فلبث فیهم اءلف سنة الا خمسین عاما و اءخذهم الطوفان و هم ظالمون (عنکبوت : 14) 950 سال به دعوت مى زیسته ، و این عمر طولانى او هم فاصله بین دعوت رسالت او وقوع طوفان بوده ، و بطور قطع و یقین چند سال قبل از رسالت و بعد از طوفان زندگى کرده ، پس عمر طولانى براى انسان محال عقلى نیست که ما آنرا منکر شویم و امرى است ممکن ، و یکى از جهات عمده آن همان زندگى ساده و حفظ بدن از بیماریها است و عللى که حیات را به خطر و نابودى مى کشاند، متاءسفانه این علل و آلودگى بر بشر متمدن امروزه سخت حکمفرما است .
اما تاریخ وقوع و ظهور آن مصلح جهانى چه وقت است معلوم نیست و کسى زمان بخصوص آنرا نمى داند و از آن آگاه نیست و همانطورى که سابقا گفتیم آمادگى جامعه بشر و سیر زمانى لازم است . ولى پیش از ظهور او آثار و علائمى از آن در اخبار و احادیث آمده است از جمله حدیث شریف متواتر فریقین - خاصه و عامه - از رسول خدا (ص ) است که فرمود یملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا.(3)
این حجت الهى - منجى عالم بشریت از خودخواهى و خودپرستى . و نظام ظلم و ستم - که طبق مذهب شیعه اثنى عشرى از نظر دید توده مردم غالب است در حدود سال 255- ه . ق - در نیمه ماه شعبان از پدر بزرگوارى همچون امام حسن عسکرى - علیه السلام - امام یازدهم شیعیان و مادرى غیر عرب و عفیفه و باتقوى چون نرگس خاتون در شهر سر من راى - سامراه - عراق دیده بجهان گشود. و پس از شهادت پدر بزرگوارش حدود سال 260 ه . ق - براى بقا و حفظ جانش از گزند خلفاى جور از دید توده مردم مخفى و پنهان شد. و تا مدت زمانى در ابتداء بوسیله اشخاص ‍ برگزیده - نواب اءربعه -(4) با بعضى از مردم در ارتباط بود، و این دوره و زمان محدود و موقت را غیبت صغرى نامند.
و از آن پس این ارتباط قطع و به غیبت کبرى انجامید که تاکنون هم ادامه دارد و اکنون هم غائب و پنهان از دید شناخت مردم در پس پرده غیبت بسر مى برد تا روزى که اراده و مشیت حق قرار گیرد به فرمان الهى ظاهر و پرچم دین اسلام را براى هدایت و نجات جامعه بشر باهتزاز درآورد و حکومت عدل الهى را که در جهان تاءسیس و به رهبرى آن برگزیده شود. و جامعه بشر را به زیر پرچم آن درآورده و پیروزى دین حق را بر همه آئین ها اعلام بدارد و مصداق کامل این آیه شریفه قرآن هو الذى اءرسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله در عالم پیاده و محقق گردد. اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه و اجعلنا من اءنصاره و اءعوانه .
با قطع این رابطه و غیبت کبرى و عدم دسترسى بآن بزرگوار از همان دوره هاى اول پس از غیبت مردم محروم و ستمدیده که از ظلم و جور خلفاء و ستمگران بستوه آمده بودند بخصوص پیروان و علاقمندان به اهل بیت عصمت و طهارت و مخفى بودن امام زمانشان و عدم دسترسى و دورى از او به ندبه و زارى مى پرداختند و در ساعات معینه بعضى ایام متبرکه بخواند دعائى بنام دعاى ندبه مشغول مى شدند و رفته رفته این سنت حسنه که محرک احساسات و عواطف و الهام بخش مبارزات دینى بود رواج یافت و اکنون هم مومنان به اهل بیت گرد هم جمع مى شوند و به خواندن این دعاى ندبه مى پردازند بخصوص در صبح یا عصر روزهاى جمعه .
این دعاى ماءثور همانطوریکه گفته شده و پیداست ، دعائى است جالب و پر محتوا و داراى متنى عالى و اءلفاظ و مضامینى فصیح و بلیغ و پر مغز، و معنى و مفهومى سخت انقلابى که میتوان گفت زمینه ساز حکومت عدل جهانى است ، و بالاءخره نوعى مبارزه تبلیغى با ستم و ستمگرى و قیامى منطقى بر علیه ظلم و جور است .
و در ابتدا پس از حمد و ثناى الهى اشاره اجمالى به رسالت انبیاء و مقامات مختلف هر یک از آنان در راه اصلاح جامعه بشرى و مبارزات بى وقفه ایشان در این راه کرده ، آنگاه به مقام پیغمبر اسلام و دعوت او، و سپس به خلافت بلافصل على علیه السلام پرداخته (با ذکر مدارک و دلائل از آیات قرآن و اخبارى که مورد وثوق و اتفاق دو فرقه خاصه و عامه است در شرح مزبور) و پس از آن به ذکر مخالفت گروهى از مسلمانان نماها نسبت به اهل بیت و خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام و مظلومیت آنان و تبعید و صدماتى که در راه اصلاح جامعه بشریت کشیدند و شهادتشان مى پردازد.
آنگاه با عباراتى هر چه فصیح تر و جملاتى هر چه بلیغتر خطاب به آن بزرگوار (بقیة الله فى الاءرضین ) کرده و او را مى خواند، و با ندبه و زارى و سرشک اشک او را مى طلبد و با شوق و اشتیاق به قیام و برنامه انقلابى و اصلاحى او مى پردازند و در آخر با ذکر چندى از نیازها و حوائج آن دعا را پایان مى دهد.
اما سند این دعا با این خصوصیات را مرحوم مجلسى در مجلد 102 بحارالانوار از دو کتاب دعاى معروف و معتبر علماى قرن 6 و 7 نقل مى کند. ابتداء در صفحه 104 همان مجلد از کتاب مصباح الزائر سیدبن طاووس (5) مى آورد که او- یعنى سید بن طاووس - گوید: بعضى از اصحاب ما گفته اند که محمد بن على بن اءبى قره (6) گوید: من این دعا را از کتاب محمد بن حسین بن سفیان بزوفرى (7) نقل مى کنم آنگاه در صفحه 110 گوید که محمد بن مشهدى (8) در مزار کبیر از محمد بن على بن اءبى قره نقل مى کند که او گوید من این دعا را از کتاب ابوجعفر محمد بن حسین بن سفیان نقل کردم سپس مرحوم مجلسى گوید گمان مى کنم که سید بن طاووس هم آنرا از همان مزار کبیر محمد بن مشهدى نقل کرده باشد این بود گفتار مجلسى در کتاب بحارالاءنوار.
و مرحوم محدث قمى صاحب کتاب مفاتیح الجنان در کتاب هدیة الزائرین صفحه 507 این دعاى ندبه را از سه کتاب مزار نقل مى کند، در دنباله توضیحى درباره جمله اى از این دعا گوید ((دعاى ندبه از سه کتاب مزار نقل شده ، و علامه مجلسى از بعضى از آنها نقل کرده و آن سه کتاب مزار یکى مزار محمد بن مشهدى است که علامه بزرگوار از او تعبیر بمزار کبیر مى فرماید، و دیگر از کتاب ابن طاووس است که مصباح الزائر نام دارد. و دیگر مزار قدیمى است که ظاهرا از مؤ لفات قطب راوندى است (9) در این سه مزار دعاى ندبه از کتاب این ابى قرد نقل شده و مستندى غیر از آن نیست .))
این بود سند دعاى ندبه اى که اکنون در دسترس ما قرار دارد. و شاید بزوفرى مزبور از پدرش حسین بن على بن سفیان بزوفرى که از علماء و راویان بزرگ قرن چهارم هم عصر و زمان غیبت صغرى بوده نقل کرده و او هم بوسیله نواب اربعه - و وکلاى ناحیه - از راه مکاتبه و توقیع با امام زمان در ارتباط بوده و این دعا را هم در کتاب خود آورده و سپس ‍ بدست فرزندش ابوجعفر بزوفرى رسیده باشد.
و اینک با فرض مجهول بودن سند این دعا و مستند آن هیچ اشکالى نیست چون به موجب قاعده ((تسامع در ادله سنن )) علماء و فقهاى اسلام درباره سند دعاها و امور مستحبه ایراد نمى گرفتند همین قدر که دعائى داراى مضامین خوب در کتابهاى پیشینیان نقل شده باشد اکتفا مى کردند هر چند روایت آن مرسل باشد. پس در سند این دعا زبانحالى است که شخص مؤ من و علاقمند بآن بزرگوار با ذکر عبارات و جملات آن ندبه و نوحه سرائى مى کند و بدین وسیله امام زمان خود را مى خواند و لازم نیست که خواننده ، این دعا و امثال آنرا بقصد و ماءثور از امام معصوم بداند بلکه زبان حال و راز و نیازى است که او بدین وسیله در محضر الهى در میان مى گذارد و شرح حال خود را بیان مى کند و با توجه به مضمون و محتوى دعا آن را با ایمان و علاقه خاص خود نسبت به امام زمان اظهار مى دارد و روح عاطفى و حماسى در خود بوجود مى آورد و خود را از جمله منتظران و علاقمندان به او به درگاه حضرت احدیت پناه مى برد.
متن دعاى ندبه

اَلحَمدُ لِلهِ الّذِى لا الهَ الاّ هُوَ وَ لَهُ اَلْحَمْدُ رَبِّ الْعالَمینَ‏ وَصَلَّى اللَّهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلیماً اَللهُمَّ لَکَ‏ الْحَمْدُ عَلى ما جَرى بِهِ قَضآئُکَ فى اَوْلِیآئِکَ الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ‏ لِنَفْسِکَ وَدینِکَ اِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزیلَ ما عِنْدَکَ مِنَ النَّعیمِ الْمُقیمِ‏ الَّذى لا زَوالَ لَهُ وَلاَ اضْمِحْلالَ بَعْدَ اَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فى‏ دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها فَشَرَطُوا لَکَ ذلِکَ‏ وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفآءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَقَرَّبْتَهُمْ وَقَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِىَ‏ وَالثَّنآءَ الْجَلِىَّ وَاَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلآئِکَتَکَ وَکَرَّمْتَهُمْ‏بِوَحْیِکَ‏ وَرَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ وَجَعَلْتَهُمُ الذَّرایعَ اِلَیْکَ وَالْوَسیلَةَ اِلى رِضْوانِکَ‏ فَبَعْضٌ اَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ اِلى اَنْ اَخْرَجْتَهُ مِنْها وَبَعْضٌ حَمَلْتَهُ فى‏ فُلْکِکَ وَنَجَّیْتَهُ وَمَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ وَبَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ‏ لِنَفْسِکَ خَلیلاً وَسَئَلَکَ لِسانَ صِدْقٍ فِى الْأخِرینَ فَاَجَبْتَهُ وَجَعَلْتَ‏ ذلِکَ عَلِیاً وَبَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَکْلیماً وَجَعَلْتَ لَهُ مِنْ اَخیهِ‏ رِدْءاً وَوَزیراً وَبَعْضٌ اَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ اَبٍ وَآتَیْتَهُ الْبَیِّناتِ وَاَیَّدْتَهُ‏ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَکُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَریعَةً وَنَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً وَتَخَیَّرْتَ‏ لَهُ اَوْصِیآءَ مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ مِنْ مُدَّةٍ اِلى مُدَّةٍ اِقامَةً لِدینِکَ‏ وَحُجَّةً عَلى عِبادِکَ وَلِئَلاّ یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَیَغْلِبَ الْباطِلُ‏ عَلى اَهْلِهِ وَلا یَقُولَ اَحَدٌ لَوْلا اَرْسَلْتَ اِلَیْنا رَسُولاً مُنْذِراً وَاَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِیاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَذِلَّ وَنَخْزى اِلى اَنِ انْتَهَیْتَ‏ بِالْأَمْرِ اِلى حَبیبِکَ وَنَجیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَکانَ کَمَا انْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْ‏خَلَقْتَهُ وَصَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَیْتَهُ وَاَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَیْتَهُ‏ وَاَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ قَدَّمْتَهُ عَلى اَنْبِیآئِکَ وَبَعَثْتَهُ اِلَى الثَّقَلَیْنِ مِنْ‏ عِبادِکَ وَاَوْطَاْتَهُ مَشارِقَکَ وَمَغارِبَکَ وَسَخَّرْتَ لَهُ الْبُراقَ وَعَرَجْتَ‏ بِرُوْحِهِ اِلى سَمآئِکَ وَاَوْدَعْتَهُ عِلْمَ ما کانَ وَما یَکُونُ اِلَى انْقِضآءِ خَلْقِکَ ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَحَفَفْتَهُ بِجَبْرَئیلَ وَمیکآئیلَ وَالْمُسَوِّمینَ‏ مِنْ مَلآئِکَتِکَ وَوَعَدْتَهُ اَنْ تُظْهِرَ دینَهُ عَلَى الدینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ‏ الْمُشْرِکُونَ وَذلِکَ بَعْدَ اَنْ بَوَّئْتَهُ مُبَوَّءَ صِدْقٍ مِنْ اَهْلِهِ وَجَعَلْتَ لَهُ‏ وَلَهُمْ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذى بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَهُدىً لِلْعالَمینَ‏ فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ اِبْراهیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَقُلْتَ اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً ثُمَّ جَعَلْتَ‏ اَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فى کِتابِکَ فَقُلْتَ قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى وَقُلْتَ ما سَئَلْتُکُمْ مِنْ اَجْرٍ فَهُوَلَکُمْ وَقُلْتَ ما اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْرٍ اِلاّ مَنْ‏شآءَ اَنْ یَتَّخِذَ اِلى‏ رَبِّهِ سَبیلاً فَکانُوا هُمُ السَّبیلَ اِلَیْکَ وَالْمَسْلَکَ اِلى رِضْوانِکَ فَلَمَّا انْقَضَتْ اَیّامُهُ اَقامَ وَلِیَّهُ عَلِىَّ بْنَ اَبیطالِبٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِما وَآلِهِماهادِیاً اِذْ کانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ فَقالَ وَالْمَلَأُ اَمامَهُ‏ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ اَللهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ‏ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَقالَ مَنْ کُنْتُ اَنَا نَبِیَّهُ فَعَلِىٌ‏ اَمیرُهُ وَقالَ اَنَا وَعَلِىٌّ مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ وَسائِرُالنّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتى وَاَحَلَّهُ مَحَلَّ هارُونَ مِنْ مُوسى فَقال لَهُ اَنْتَ مِنى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى وَزَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَیِّدَةَ نِسآءِ الْعالَمینَ وَاَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ ما حَلَّ لَهُ وَسَدَّ الْأَبْوابَ اِلاّ بابَهُ ثُمَ‏ اَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَحِکْمَتَهُ فَقالَ اَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَعَلِىٌّ بابُها فَمَنْ اَرادَ الْمَدینَةَ وَالْحِکْمَةَ فَلْیَاْتِها مِنْ بابِها ثُمَّ قالَ اَنْتَ اَخى وَوَصِیى‏ وَوارِثى لَحْمُکَ مِنْ لَحْمى وَدَمُکَ مِنْ دَمى وَسِلْمُکَ سِلْمى‏ وَحَرْبُکَ حَرْبى وَالْأیمانُ مُخالِطٌ لَحْمَکَ وَدَمَکَ کَما خالَطَ لَحْمى‏ وَدَمى وَاَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلیفَتى وَاَنْتَ تَقْضى دَیْنى وَتُنْجِزُ عِداتى وَشیعَتُکَ عَلى مَنابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلى‏ فِى‏الْجَنَّةِ وَهُمْ جیرانى وَلَوْلا اَنْتَ یا عَلِىُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ‏ بَعْدى وَکانَ بَعْدَهُ هُدىً مِنَ الضَّلالِ وَنُوراً مِنَ الْعَمى وَحَبْلَ اللَّهِ‏ الْمَتینَ وَصِراطَهُ الْمُسْتَقیمَ لا یُسْبَقُ بِقَرابَةٍ فى رَحِمٍ وَلا بِسابِقَةٍ فى‏ دینٍ وَلا یُلْحَقُ فى مَنْقَبَةٍ مِنْ مَناقِبِهِ یَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ‏ عَلَیْهِما وَآلِهِما وَیُقاتِلُ عَلَى التَّاْویلِ وَلا تَاْخُذُهُ فِى اللَّهِ لَوْمَةُ لآئِمٍ‏ قَدْ وَتَرَ فیهِ صَنادیدَ الْعَرَبِ وَقَتَلَ اَبْطالَهُمْ وَناوَشَ ذُؤْبانَهُمْ فَاَوْدَعَ‏ قُلُوبَهُمْ اَحْقاداً بَدْرِیَّةً وَخَیْبَرِیَّةً وَحُنَیْنِیَّةً وَغَیْرَهُنَّ فَاَضَبَّتْ عَلى‏ عَداوَتِهِ وَاَکَبَّتْ عَلى مُنابَذَتِهِ حَتى قَتَلَ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ‏ وَالْمارِقینَ وَلَمّا قَضى نَحْبَهُ وَقَتَلَهُ اَشْقَى الْأخِرینَ یَتْبَعُ اَشْقَى‏ الْأَوَّلینَ لَمْ یُمْتَثَلْ اَمْرُرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فِى الْهادینَ‏ بَعْدَ الْهادینَ وَالْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلى قَطیعَةِ رَحِمِهِ‏ وَاِقْصآءِ وُلْدِهِ اِلَّا الْقَلیلَ مِمَّنْ وَفى لِرِعایَةِ الْحَقِّ فیهِمْ فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ‏ وَسُبِىَ مَنْ سُبِىَ وَاُقْصِىَ مَنْ اُقْصِىَ وَجَرَى الْقَضآءُ لَهُمْ بِمایُرْجى‏ لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ اِذْ کانَتِ الْأَرْضُ لِلّهِ یُورِثُها مَنْ یَشآءُ مِنْ عِبادِهِ‏ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ وَسُبْحانَ رَبِّنا اِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً وَلَنْ‏ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ فَعَلَى الْأَطائِبِ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ‏ مُحَمَّدٍ وَعَلِىٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِما وَآلِهِما فَلْیَبْکِ الْباکُونَ وَاِیّاهُمْ‏ فَلْیَنْدُبِ النّادِبُونَ وَلِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرَفِ الدُّمُوعُ وَلْیَصْرُخِ الصّارِخُونَ‏ وَیَضِجُّ الضّآجُّونَ وَیَعِجَّ الْعآجُّوَن اَیْنَ الْحَسَنُ اَیْنَ الْحُسَیْنُ اَیْنَ‏ اَبْنآءُ الْحُسَیْنِ صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ وَصادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ اَیْنَ السَّبیلُ‏ بَعْدَ السَّبیلِ اَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ اَیْنَ الشُّمُوسُ الطّالِعَةُ اَیْنَ‏ الْأَقْمارُ الْمُنیرَةُ اَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ اَیْنَ اَعْلامُ الدّینِ وَقَواعِدُ الْعِلْمِ‏ اَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتى لا تَخْلوُ مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِیَةِ اَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ‏ دابِرِ الظَّلَمَةِ اَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ الْأَمْتِ وَاْلعِوَجِ اَیْنَ الْمُرْتَجى‏ لِأِزالَةِ الْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ اَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیدِ الْفَرآئِضِ و َالسُّنَنِ‏ اَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِأِعادَةِ الْمِلَّةِ وَالشَّریعَةِ اَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِأِحْیآءِ الْکِتابِ‏ وَحُدُودِهِ اَیْنَ مُحْیى مَعالِمِ‏الدینِ وَاَهْلِهِ اَیْنَ قاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدینَ‏ اَیْنَ هادِمُ اَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَالنِّفاقِ اَیْنَ مُبیدُ اَهْلِ الْفُسُوقِ وَالْعِصْیانِ‏ وَالطُّغْیانِ اَیْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَىِّ وَالشِّقاقِ اَیْنَ طامِسُ آثارِ الزَّیْغِ‏ وَالْأَهْوآءِ اَیْنَ قاطِعُ حَبآئِلِ الْکِذْبِ وَالْأِفْتِرآءِ اَیْنَ مُبیدُ الْعُتاةِ وَالْمَرَدَةِاَیْنَ مُسْتَاْصِلُ اَهْلِ الْعِنادِ وَالتَّضْلیلِ وَالْأِلْحادِ اَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیآءِ وَمُذِلُّ الْأَ عْدآءِ اَیْنَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَى‏التَّقْوى اَیْنَ بابُ اللَّهِ‏ الَّذى مِنْهُ یُؤْتى اَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى اِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیآءُ اَیْنَ السَّبَبُ‏ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَالسَّمآءِ اَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَناشِرُ رایَةِ الْهُدى اَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا اَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ‏ الْأَنْبِیآءِ وَاَبْنآءِ الْأَنْبِیآءِ اَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلآءَ اَیْنَ‏ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَیْهِ وَافْتَرى اَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذى یُجابُ‏ اِذا دَعى اَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى اَیْنَ ابْنُ النَّبِىِ‏ الْمُصْطَفى وَابْنُ عَلِىٍّ الْمُرْتَضى وَابْنُ خَدیجَةَ الْغَرّآءِ وَابْنُ فاطِمَةَ الْکُبْرى بِاَبى اَنْتَ وَاُمى وَنَفْسى لَکَ‏الْوِقآءُ وَالْحِمى یَا بْنَ السّادَةِ الْمُقَرَّبینَ یَا بْنَ النُّجَبآءِ الْأَکْرَمینَ یَا بْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِیینَ یَا بْنَ‏ الْخِیَرَةِ الْمُهَذَّبینَ یَا بْنَ الْغَطارِفَةِ الْأَنْجَبینَ یَا بْنَ الْأَطآئِبِ‏ الْمُطَهَّرینَ یَا بْنَ الْخَضارِمَةِ الْمُنْتَجَبینَ یَا بْنَ الْقَماقِمَةِ الْأَکْرَمینَ یَا بْنَ الْبُدُورِ الْمُنیرَةِ یَا بْنَ السُّرُجِ الْمُضیئَةِ یَا بْنَ الشُّهُبِ الثّاقِبَةِ یَا بْنَ الْأَنْجُمِ الزّاهِرَةِ یَا بْنَ السُّبُلِ الْواضِحَةِ یَا بْنَ الْأَعْلامِ الّلآئِحَةِ یَا بْنَ‏الْعُلُومِ الْکامِلَةِ یَا بْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ یَا بْنَ الْمَعالِمِ الْمَأثُورَةِ یَا بْنَ الْمُعْجِزاتِ الْمَوْجُودَةِ یَا بْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ یَا بْنَ‏ الصِّراطِ الْمُسْتَقیمِ یَا بْنَ النَّبَأِ الْعَظیمِ یَا بْنَ مَنْ هُوَ فى اُمِّ الْکِتابِ‏ لَدَى اللَّهِ عَلِىٌّ حَکیمٌ یَا بْنَ الْأیاتِ وَالْبَیِّناتِ یَا بْنَ الدَّلائِلِ‏ الظّاهِراتِ یَا بْنَ الْبَراهینِ الْواضِحاتِ الْباهِراتِ یَا بْنَ الْحُجَجِ‏ الْبالِغاتِ یَا بْنَ النِّعَمِ السّابِغاتِ یَا بْنَ طه وَالْمُحْکَماتِ یَا بْنَ یس‏ وَالذّارِیاتِ یَا بْنَ الطُّورِ وَالْعادِیاتِ یَا بْنَ مَنْ دَنى فَتَدَلّى فَکانَ‏ قابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنى دُنُواً وَاقْتِراباً مِنَ الْعَلِىِّ الْأَعْلى لَیْتَ شِعْرى‏ اَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى بَلْ اَىُّ اَرْضٍ تُقِلُّکَ اَوْ ثَرى اَبِرَضْوى اَوْ غَیْرِها اَمْ ذى طُوى عَزیزٌ عَلَىَّ اَنْ اَرَى الْخَلْقَ‏وَلا تُرى وَلا اَسْمَعُ‏ لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوى عَزیزٌ عَلَىَّ اَنْ تُحیطَ بِکَ دُونِىَ الْبَلْوى وَلا یَنالُکَ مِنى ضَجیجٌ وَلا شَکْوى بِنَفْسى اَنْتَ‏مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنّا بِنَفْسى اَنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنّا بِنَفْسى اَنْتَ اُمْنِیَّةُ شائِقٍ یَتَمَنّى‏ مِنْ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ ذَکَرا فَحَنّا بِنَفْسى اَنْتَ مِنْ عَقیدِ عِزٍّ لایُسامى‏ بِنَفْسى اَنْتَ مِنْ اَثیلِ مَجْدٍلا یُجارى بِنَفْسى اَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهى بِنَفْسى اَنْتَ مِنْ نَصیفِ شَرَفٍ لا یُساوى اِلى مَتى اَحارُ فیکَ یا مَوْلاىَ وَاِلى مَتى وَاَىَّ خِطابٍ اَصِفُ فیکَ وَاَىَّ نَجْوى‏ عَزیزٌ عَلَىَّ اَنْ اُجابَ دُونَکَ وَاُناغى عَزیزٌ عَلَىَّ اَنْ اَبْکِیَکَ وَیَخْذُلَکَ‏ الْوَرى عَزیزٌ عَلَىَّ اَنْ یَجْرِىَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ ما جَرى هَلْ مِنْ مُعینٍ‏ فَاُطیلَ مَعَهُ الْعَویلَ وَالْبُکآءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَاُساعِدَ جَزَعَهُ اِذا خَلا هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَساعَدَتْها عَیْنى عَلَى الْقَذى هَلْ اِلَیْکَ یَا بْنَ اَحْمَدَ سَبیلٌ فَتُلْقى هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ بِعِدَةٍ فَنَحْظى مَتى نَرِدُ مَنا هِلَکَ‏ الرَّوِیَّةَ فَنَرْوى مَتى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مآئِکَ فَقَدْ طالَ الصَّدى مَتى‏ نُغادیکَ وَنُراوِحُکَ فَنُقِرَّ عَیْناً مَتى تَرانا وَنَریکَ وَقَدْ نَشَرْتَ لِوآءَ النَّصْرِ تُرى اَتَرانا نَحُفُّ بِکَ وَاَنْتَ تَاُمُ‏الْمَلَأَ وَقَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ‏ عَدْلاً وَاَذَقْتَ اَعْدآئَکَ هَواناً وَعِقاباً وَاَبَرْتَ الْعُتاةَ وَجَحَدَةَ الْحَقِ‏ وَقَطَعْتَ دابِرَ الْمُتَکَبِّرینَ وَاجْتَثَثْتَ اُصُولَ الظّالِمینَ وَنَحْنُ نَقُولُ‏ الْحَمْدُ للَّهِ‏ِ رَبِّ الْعالَمینَ اَللهُمَّ اَنْتَ کَشّافُ ْالکُرَبِ وَالْبَلْوى وَاِلَیْکَ‏ الْمُسْتَغیثینَ عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلى وَاَرِهِ سَیِّدَهُ یا شَدیدَ الْقُوى وَاَزِلْ عَنْهُ‏ بِهِ الْأَسى وَالْجَوى وَبَرِّدْ غَلیلَهُ یا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى وَمَنْ‏ اِلَیْهِ الرُّجْعى وَالْمُنْتَهى اَللهُمَّ وَنَحْنُ عَبیدُکَ التّآئِقُونَ اِلى وَلِیِّکَ‏ الْمُذَکِّرِ بِکَ وَبِنَبِیِّکَ خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً وَمَلاذاً وَاَقَمْتَهُ لَنا قِواماً وَمَعاذاً وَجَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنینَ مِنّا اِماماً فَبَلِّغْهُ مِنّا تَحِیَّةً وَسَلاماً وَزِدْنابِذلِکَ یارَبِّ اِکْراماً وَاجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنا مُسْتَقَراً وَمُقاماً وَاَتْمِمْ نِعْمَتَکَ بِتَقْدیمِکَ اِیّاهُ اَمامَنا حَتّى تُورِدَنا جَنانَکَ وَمُرافَقَةَ الشُّهَدآءِ مِنْ خُلَصآئِکَ اَللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلِ‏ عَلى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ وَرَسُولِکَ السَّیِّدِالأَکْبَرِ وَعَلى اَبیهِ‏السَّیِّدِ الأَصْغَرِ وَجَدَّتِهِ الصِّدیقَةِ الْکُبْرى فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍوَعَلى مَنِ اصْطَفَیْتَ‏ مِنْ آبآئِهِ الْبَرَرَةِ وَعَلَیْهِ اَفْضَلَ وَاَکْمَلَ وَاَتَمَّ وَاَدْوَمَ وَاَکْثَرَ وَاَوْفَرَ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَصْفِیآئِکَ وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَصَلِّ عَلَیْهِ‏ صَلوةً لاغایَةَ لِعَدَدِها وَلانِهایَةَ لِمَدَدِها وَلا نَفادَلِأَمَدِها اَللهُمَ‏ وَاَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَاَدْحِضْ بِهِ الْباطِلَ وَاَدِلْ بِهِ اَوْلِیآئَکَ وَاَذْلِلْ بِهِ‏ اَعْدآئَکَ وَصِلِ اللّهُمَّ بَیْنَنا وَبَیْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدّى اِلى مُرافَقَةِ سَلَفِهِ‏ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ یَاْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَیَمْکُثُ فى ظِلِّهِمْ وَاَعِنّا عَلى تَاْدِیَةِ حُقُوقِهِ اِلَیْهِ وَالْأِجْتِهادِ فى طاعَتِهِ وَاجْتِنابِ مَعْصِیَتِهِ وَامْنُنْ عَلَیْنا بِرِضاهُ وَهَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَرَحْمَتَهُ وَدُعآئَهُ وَخَیْرَهُ مانَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ‏ رَحْمَتِکَ وَفَوْزاً عِنْدَکَ وَاجْعَلْ صَلوتَنا بِهِ مَقبُولَةً وَذُنُوبَنا بِهِ‏ مَغْفُورَةً وَدُعآئَنا بِهِ مُسْتَجاباً وَاجْعَلْ اَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَةً وَهُمُومَنا بِهِ مَکْفِیَّةً وَحَوآئِجَنابِهِ مَقْضِیَّةً وَاَقْبِلْ اِلَیْنا بِوَجْهِکَ الْکَریمِ وَاقْبَلْ‏ تَقَرُّبَنا اِلَیْکَ وَانْظُرْ اِلَیْنا نَظْرَةً رَحیمَةً نَسْتَکْمِلُ بِهَا الْکَرامَةَ عِنْدَکَ‏ ثُمَّ لا تَصْرِفْها عَنّا بِجُودِکَ وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ بِکَاْسِهِ وَبِیَدِهِ رَیاً رَوِیاً هَنیئاً سآئِغاً لا ظَمَاَ بَعْدَهُ یا اَرْحَمَ الراحمین.

یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزى المتصدقین
بى مهر روى تو در دیده نور نیست  
  در محفلى که ذکر تو نبود سرور نیست
مانقد عمر بانتظار قدومت سپرده ایم  
  بنماى رخ که عاشق مسکین صبور نیست
ظلمت سراست مهد زمین بى حضور تو  
  در غیبت زمانه بجز ظلم و زور نیست