بسیج موسسه استاندارد

اطلاع رسانی در خصوص پایگاه بسیج شهید صفاریان

بسیج موسسه استاندارد

اطلاع رسانی در خصوص پایگاه بسیج شهید صفاریان

میلاد حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم الهام بخش وحدت

نویسنده : نصیرى، على
  • میلاد با برکت حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، یادکرد پرداختن به رخدادى بنیادین یعنى وحدت میان مسلمانان جهان است. وحدت درون دینى میان فرقه‏هاى گوناگون اسلامى بویژه برادران اهل تسنّن و تشیّع، بایسته‏اى است گریزناپذیر که سالگشت ولادت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم الهام‏بخش آن است. این بدان روست که وجود پیامبر و شخصیت والاى آن مقتدا نقطه اتّصال همه آبرفتهاى اندیشه‏اى است و هر فرقه و مذهبى گم گشت خود را در او مى‏یابد و پهناى سینه او را جایگاهى آرام براى کاستن از تلاطم موج فتنه مى‏یابد.

    پیمانه جان هر مسلمان واقعى لبریز است از عشق و شیدایى به پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و صد البته این مهر دو سو دارد؛ چه؛ قلب اقیانوس‏گونه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نیز از عشق امت و دلدادگى به ایشان هماره لبریز بوده است. این‏گونه شیدایى بین مرید و مراد و رهبر و امّت را در کدام دین و آیین مى‏توان سراغ گرفت؟ همین یکسویى نسبت به عشق به پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در میان تمام فرقه‏ها و دسته‏هاى اسلامى نقطه‏اى است بس ارجمند و گرانسنگ که مى‏باید بر آن تأکید داشت و با تکیه بر آن، پرچم اخوت را برافراشت. پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم از روز نخست پیام‏آور وحدت و یکپارچگى بوده است، چه آن‏روز که در آغاز هجرت به مدینه، دشمنى دیرینه بین اوس و خزرج را به برادرى و همدلى کامل مبدّل ساخت، چه آن هنگام که در

    ( 3 )
  • واپسین لحظات عمر شریف خود با پافشارى بر یکپارچگى چشم از جهان فرو بست و چه با ودیعت نهادن کتاب و عترت براى مقابله با پراکندگى، چاره اندیشید.

    وحدت‏خواهى قرآن ـ یادگار جاوید پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ـ و هشدار نسبت به عواقب پراکندگى براى هر مسلمان، بهترین رهنمود است. قرآن کریم سه اثر زیانبار را براى پراکندگى یاد کرده است:(1)

    1. فروپاشى درونى و هرز رفتن توانها

    2. کاستى هیمنه در برابر دشمنان دین

    3. فراهم آمدن زمینه سیطره طاغوت بر دین‏باوران

    از پافشارى قرآن بر وحدت و هشدار نسبت به پراکندگى مى‏توان دریافت که مسلمانان از کدام‏سو آسیب جدّى خواهند دید و در دامن چه خطرى خواهند غلطید.(2)

    قرآن به مسلمانان اعلام داشته است که به‏سبب برخوردارى از آیین حق‏مدارى و ظلم‏ستیزى و نیز دعوى خاتمیت، هماره با دشمنان پیدا و پنهان روبرو خواهند بود؛ دشمنانى که جز نیستى و نابودى ایشان را در دل نمى‏پرورانند. شاهد این مدّعا در سده‏هاى اخیر، دستهاى تفرقه‏افکنانه دشمنان دین است که پس از جنگ جهانى اول و با دسیسه فروپاشى امپراطورى عثمانى به قطعه قطعه کردن کشورهاى اسلامى پرداختند و کمابیش در تمام مرزها نقطه چالش برجاى نهادند و از برساختن فرقه‏هاى مذهبى افراطى و تقویت بنیه آنها از هیچ کوششى دریغ نکردند. در مقابل چنین دشمنانى جز وحدت و یکدلى نشاید.

    امروز مسلمانان با دو حقیقت تلخ که هر دو نتیجه اختلاف است، روبرو هستند:

    1. عقب ماندن از کاروان تمدّن و دانش بشرى. این در حالى است که تمدّن اسلامى قرنها کاروانسالار تمدن و دانش بشرى بوده و به اذعانِ دوست و دشمن، هیچ آیینى همچون اسلام بر علم و دانش تأکید نکرده است. منوّر الفکرهاى دیروز مشروطیت و

    ______________________________

    1. انفال/ 46؛ قصص/ 4.

    2. سیدمحمدحسین طباطبایى، المیزان، ج3، ص374.

    ( 4 )
  • وشنفکرمآبان امروز این عقب‏ماندگى را ثمره دین مدارى ندانند و درباره جدایى دین از علم بیهوده سخن‏سرایى نکنند که به جنگ با حقیقت نتوان رفت و راه، بیراهه نتوان پیمود.

    2. دست‏اندازى آشکار و پنهان قدرتهاى جهانى در امور داخلى ملتهاى مسلمان. امروزه جهان اسلام بیش از هر چیز از چکمه‏هاى بیگانه در سرزمین خود و دخالت مستقیم و غیر مستقیم قدرتهاى باطل کیش در مصالح ملى اسلامى رنج مى‏برد. در این بین آنچه از همه تلختر است حضور دولت غاصب و ستم‏پیشه اسرائیل در قلب جهان اسلام و تهاجم بى‏حدّ و مرز او به سایر سرزمینهاى اسلامى مى‏باشد. این در حالى است که شعار «لن یجعل الله للکافرین على الموءمنین سبیلاً»(1) روحى سرشار از عزّت و سربلندى مى‏آفریند و در دل هر مسلمانِ آزاده‏اى طوفانى از بیگانه‏ستیزى را برمى‏آشوبد.

    چه باید کرد؟ بى‏شک براى دستیابى به یکپارچگى که قرآن بدان فرامى‏خواند، یک کار درونى و یک تلاش برونى ضرورى است.

    از یک‏سو، مسلمانان مى‏باید بر نکات مشترک تأکید کنند و چالشهاى اندکِ مانده را کاهش دهند. براستى اگر واقع‏نگر باشیم درخواهیم یافت که چالشها در قیاس با پهندشتهاى مشترک بسیار اندک است. مسلمانان در اصل یگانگى خداوند و رسالت پیامبران و بعثت پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و نیز باورداشت حیات پس از مرگ، اتفاق نظر دارند. در فروع دین نیز افقها بسیار به‏هم نزدیک است.

    از سوى دیگر، در بخش برونى مى‏باید با ظرافت اندیشى و مآل‏باورىِ خود تمام طرحهاى تفرقه‏افکنانه دشمنان اسلام را در تشدید منازعات مذهبى و آفریدن دسته‏هاى نوپا نقش بر آب سازند.

هفته وحدت مبارکباد

پبروزی انقلاب اسلامی مان را مدیون " وحدت" امت اسلامی هستیم و به ثمررسیدن خون شهیدان نهضت را در سایه یکپارچگی ملت ایران بر محور " ولایت فقیه" و رهبری امام بزرگوارمان می دانیم، که ما را در سایه ی اسلام وبر پایه ی ایمان، جمع کرد و هدایت نمود.

گرامی باد هفته ی وحدت، که درآن میثاق ها تحکیم می شود ، پبمان ها استوارتر می گردد ، خون ها در هم می جوشد ، دست ها وبازوها درهم قرار می گیرد ، چهره ها بر یکدیگر لبخند پبروزی و صفا می زند ، قشرها همه باهمند ، امت، یکپارچه و منسجم است و شیعه و سنی، به یاد سالروز میلاد رسول گرامی اسلام، با هم و در کنار هم، در یک راه و به سوی یک هدف سرود وحدت می خوانند.

قبله ی مشترک، رسول مشترک، کتاب واحد و رهبر واحد، وحدت بخش قشرهای این امت شهید است.

گرامی باد هفته وحدت، سالروز ولادت پبامبر رحمت و مربی انسانها و سفیر گرانقدر الهی به سوی مردم.

گرامی باد هفته وحدت که در بردارنده ولادت ششمین پبشوای شیعه است. گرامی باد هفته ی وحدت، که خنثی کننده ی توطئه های دشمنان، درمسیر تفرقه افکنی است.

گرامی باد هفته وحدت، که هفته نور و سرور، و ایام شادی و همبستگی است.

گرامی باد هفته وحدت که ملت ما را منسجم تر می کند،

و امتمان را با رهبر خود پبوندی مجدد می زند،

گرامی باد این هفته که بازوها را با هم گره زده ، توان ها را درجهت واحد و بر ضد دشمن متجاوز به کار می گیرد.

گرامی باد هفته وحدت ، که پبام" رسالت" و ندای " امامت" رابه گوش متجاوز، به کار می گیرد.

هفته ی وحدت ، چتری مبارک ازایثار و فداکاری بر مردم است.

چشمه ساری از معرفت و شعور، در کام تشنه ی خلق خداست.

سایه ساری آرامش بخش ، دل انگیز و روح پرور برای هموطنان مسلمان ماست.

الهام بخش حرکت و انسجام و اخلاص است.

زداینده ی کینه ها ، کدورت ها ، خودخواهی ها ، گروه گرائی ها ، تعصب ها ، ملیت پرستی ها ، فرقه بازی ها و تفرقه جوئی هاست.

هفته ی وحدت، ایام میثاق با خون شهیدان است.

هفته ی پبمان با راه اسلام و خط امام فقیدمان ، حضرت روح الله (ره ) است.

هفته ی درس آموزی از کلاس معلم بشریت ، حضرت ختمی مرتبت(ص) است که به برکت میلادش چهره ی جهان دگرگون شد ، شرک ها به توحید مبدل گشت ، عبادت خدا جای اطاعت از طاغوت ها را گرفت ، نفاق ها به یکرنگی گرائید و خصومت ها و دشمنی های چندین ساله، به " اخوت اسلامی" تبدیل شد ، مهاجر و انصار، برادر شدند و عرب و عجم، یار هم گشتند و سفید و سیاه برابر گردیدند.

دراین هفته ، رسالتمدار بزرگ، حضرت محمد بن عبدالله (ص) دیده به جهان گشود تا نعمت خدا، بربندگان تکمیل شود ، راه از چاه باز شناخته گردد و مردم در سایه نبوتش ، از ضلالت به هدایت ، از ظلمت به نور و از تفرقه به وحدت برسند.

اکنون نیز، که هزار و چهارصد و اندی از آن تاریخ می گذرد ، ملت ما ، در سالگرد این میلاد مقدس، پرشکوهترین مراسم ، گرم ترین مجالس و باصفا ترین تجمعات را به پا می دارند تا روح اخوت اسلامی درپبکره ی اجتماع ، بیش از پیش زنده شود.

عید بر عاشقان مبارک باد

 
 
اولین روز امامت امام زمان(عج)

تشنه باران

عباس محمدی

امروز، خورشید مهربان‏تر از همیشه بیدار می‏شود. روز از شانه‏های تو آغاز می‏شود تا جهان، بزرگی‏ات را ببیند؛ چون بزرگی ابراهیم خلیل علیه‏السلام در برابر بتانی که فرو ریختند.

ملکوت را در دست‏هایت به تماشا می‏گذارند تا رسولان بی‏رسالت دنیازده، بهشت را پیچیده در قنوتت به تماشا بنشینند.

جهان، خلاصه‏ای از لبخند توست که امامتت را تمام آبشارها قیام می‏کنند و جنگل‏ها قامت می‏بندند.

بزرگی؛ چون پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله . بزرگی؛ چون وحی، چون پدرانت ردای پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر دوشت آواز عدالت سر می‏دهد و شمشیر سرْ شکافته پدر بزرگوارت علی علیه‏السلام ، در دست‏هایت مشق عشق می‏کند.

چشم‏هایت بوی مهربانی زهرا علیهاالسلام می‏دهد.

امروز، روز بزرگی توست؛ بزرگی تو بزرگ‏تر از تمام پیامبران است. بزرگی تو سال‏ها خواهد بود؛ بزرگی تو از ازل آغاز شده و با ابدیت به پایان می‏رسد.

خدا از امروز، تو را بزرگ‏تر از هر کسی می‏خواهد.

امروز از آن توست؛ مثل تمام فرداهای نیامده، مثل تمام دیروزها، مثل تمام روزها، هفته‏ها، ماه‏ها و سال‏ها.

تمام فصل‏های سال، نامت را از بر کرده‏اند؛ مثل تمام درخت‏ها و آب‏ها.

امروز، روز آغاز مهربانی خداوند با دنیاست، روز مهربانی تو با جان‏های تشنه ما. امروز، روز آشنایی و آشتی لبخند و آینه‏هاست؛ روز شکوفا شدن گل‏های محمدی در دامنه نام شکوهمند تو. امروز، عطر گل‏های محمدی فراگیر می‏شود و باغ‏های عصمت، در شکوه امامتت شکوفه خواهند کرد، با نفس‏های معطرت.

امروز، فروردین‏ها از لبخند تو شکوفه خواهند داد و اردیبهشت‏ها با نفس‏هایت بهشتی می‏شوند.

ابدیت در تو خلاصه می‏شود و شادی، با لبخندت به نهایت کمال می‏رسد. بعد از امروز، جهان آغاز می‏شود؛ جهان از امروز، دوباره متولد خواهد شد.

پیش از این، نمرودها، رودهای آتش را گرداگرد زمین شعله کشیده بود؛ اما امروز با تو دنیا سربلند بیرون می‏آید از این همه آتش طغیان.

مانند ابراهیم خلیل، آتش‏ها را گلستان کرده‏ای. امروز، نوح، کشتی نجاتش را به دست تو می‏سپارد تا سینه سخت‏ترین توفان‏ها را به سمت ساحل‏های امن بشکافی.

ای منجی، ای یگانه منجی! از امروز، سکان هدایت بشر به دست توست. از امروز، شادی‏های ما آغاز خواهد شد؛ مثل غم‏های طولانی تو.

بر ما ببار، ای رحمت بی‏کران خداوند!

بر ما ببار که سال‏هاست کویر سینه‏هامان، تشنه باریدن زلال توست.

آغاز امامت نور

حمیده رضایی

خداوند، سرنوشت زمین را به تو سپرده است.

در این ثانیه‏های تازه، در این شکوه دیرین‏سال رحمت که امروز این‏گونه سرشار است، پای هر دریچه ستاره‏ای می‏درخشد و هیاهویی است آغاز روزی این چنین را؛ آغاز امامت نور، آغاز امامت آخرین ستاره بیدار.

شایسته ایستاده‏ای و چراغ‏های راه، در سرانگشتان اشارتت روشن شده است.

شایسته ایستاده‏ای و خورشید، بر پلک‏های آفتابی‏ات سجده برده است.

شایسته ایستاده‏ای و این آغاز روزهای انتظار است.

این روز فرو خفته را برانگیخته‏ای در صبحی روشن؛ آخرین وعده الهی محقق شده است.

شایسته ایستاده‏ای و بر شانه‏های استوارت، بهار بوسه داده است؛ حضور روشنت امید این روزهاست.

شایسته ایستاده‏ای و اشتیاق امامتت، این فرودست را به فرادست پیوند زده است.

زمین در پوست خود نمی‏گنجد و چراغ‏های هدایت، در دست‏های مهربانت روشن است.

تو آن سایه مهربانی که وعده حتمی خداوندی برای این روزهای مکرر و مکدر. وعده نور، جذبه فلق است و کرانه‏های آسمان، خلاصه شده در چشم‏هایت.

جذبه فلق است و اولین روزی که ردای امامت به تن کرده‏ای.

جذبه فلق است و روزی سرشار از آینه.

نجوای گداخته‏ام را به شور، در جای جای خاک رها کرده‏ام.

جهانی در مقابل شکوهت خم شده است. نعمت، بر ما تمام و شب چون روحی سرگردان، در بیابان‏های پیکر خویش فرو ریخته است و روز با برقی از دیدگان سرشارت آغاز شده است. بوی بابونه فضا را آکنده است؛ اولین روز امامتت، اولین روزی است که جهان، با شوق در جذبه نورت ته‏نشین شده است.

امروز اولین روزی است که خداوند سرنوشت زمین را به تو سپرده است.

تمام شد غم تاریخی بشر

خدیجه پنجی

جهان با هزار دهان تو را به ستایش نشسته است.

دنیا از هزار دریچه آمدنت را کل می‏کشد. آمدنت، بشارت صبح است برای شب‏های تاریک بشر؛ بشارت رهایی است برای پرندگان دل‏مرده؛ مژده باران است برای دشت‏های حسرت به دل. زمین در خود مچاله شده است؛ جهان از ستم خسته، چشم‏ها به در سپید و فریادها در گلو خفه شده است.

مبارک باد پادشاهی‏ات بر عالم! دنیا از امروز نفس راحتی می‏کشد. هستی، در سایه‏سار ولایت تو آرام می‏گیرد.

پادشاهی‏ات، امان‏نامه آسمان‏ها و زمین است! مژده آمدنت، بادها را این‏چنین عاشق و آواره کرده است.

به اشتیاق توست که درختان، ایستاده‏اند.

به احترام توست که کوه‏ها قیام کرده‏اند.

روز پادشاهی توست؛ روز تاج‏گذاری دوباره عدالت، روز بر تخت نشستن عزت، روز پایان اندوه، روز لبخندهای فراگیر، روز شادی همگانی، روز خوش‏بختی خاکیان، روز تحیت و سلام مدام فرشتگان، روز روزهای خوش آینده، روز لحظه‏های مبارک و شیرین، روز چشم‏انتظاری جهان.

تمام شد غم تاریخی بشر امشب و روزگار یقین در خودش نمی‏گنجد

روز توست؛ روز ولایت باشکوه تو، روز امامت تو و چشم‏روشنی دین، روز امامت تو و احیای قرآن، روز امامت تو و شکوفایی «معروف»، روز امامت تو و براندازی «منکر»، روز امامت تو و تحقق آرزوها.

تو حسن ختام یازده آغاز تا ابد؛ آخرین بازمانده خاندان کرامتی، آخرین باقی‏مانده خداوندی در زمین. ای ذخیره همیشه خدا برای روزهای مبادا، برای روزهای سخت انسان، رؤیای دیرسال عدالت در جهان. سرنوشت محتوم عالم...!

جهان در پوست خود نمی‏گنجد؛ از این همه شادی فراگیر. از این همه خوش‏بختی... .

سلام بر تو و بر سجده‏های افلاکی‏ات!

سلام، ای وعده بی‏دروغ الهی! وقت آن است که از پشت پرده غیبت بیرون آیی؛ که زخم فدک، دیری است لب به شکایت گشوده است.

بیا تا زمین را از خواب غفلت بیدار کنی؛

تا مرهمی باشی بر دردهای زینب علیهاالسلام .

هنوز سر بریده حسین علیه‏السلام ، در انتظار انتقام توست!

آتش سینه فاطمه علیهاالسلام ، خنکای ظهور تو را می‏طلبد!

ردای امامت

مهناز السادات حکیمیان

«افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن مقدمش یارب مبارک باد بر سرو و سمن
خاتم جم را بشارت ده بحسن خاتمت کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن»

وسعت کدامین اریکه می‏تواند سریر حکومت او باشد؟ بلندای عرش، گسترای زمین یا بی‏کران آسمان؟ جانشینی او در حدود مکان نمی‏گنجد و پایه‏های کرسی پادشاهی‏اش، به استواری و استحکام، در دل ذرات بودن ایستاده است.

آغازین روز خلافت، خورشید دین، در مطلع پنج سالگی می‏درخشد و کسی تکامل ایمان را نمی‏فهمد؛ مگر آنکه ابرهای تردید و شبهه را با نگاه مطمئن یقین کنار زند و نشانه‏های روشن طلوع را در عصمت چشمانی که پنج سال بیشتر ندارند، پیدا کند.

در روشنای روزی که آفتاب تشیع به آخرین فراز خود می‏رسید، تردید اقتدا به آخرین معصوم، شیعه را در صف آزمون قرار می‏داد؛ اما چگونه می‏شد چشم‏ها را بر کامل‏ترین خضوعی که بر سجاده روان می‏شد، فرو بست و ردای امامت را که بر شانه‏های حقیقت انداخته شد، نادیده گرفت؟

جویبار ملک را آب روان شمشیر توست تو درخت عدل بنشان، بیخ بدخواهان بکن

... اگر دعا، از آسمان اجابت بالا می‏رود!

اگر دلی به دوستی با خدا صمیمی است، مانند وسعت آبی اقیانوس، وقتی با نیلی

آفاق یکی می‏شود، همه از وساطت وجودی است که پیشوایان را غایت و امامان را نهایت است؛

چنانچه به دنیا تولد یا تحولی باقی است، به بقای حضرت مولاست که هستی ز هستی او جان دارد.

و به برکت خوشه‏های دعا که هر صبح در دستان او می‏روید، روزی موجودات در کاسه قسمت سرازیر می‏شود.

و به احترام حضور او، ستون‏های آسمان برقرار است و زمین در حرکت خود بی‏قرار، روند زمان را در دست دارد.

دوازدهمین بهار

فاطمه عبدالعظیمی

پنج سال سر بر خاک عبودیت گذاشتی. پنج سال غرق شدی در آیه آیه کلام وحی. پنج سال گذشت از اضطراب روح بی‏قرارت و تو دوازدهمین درختی شدی که از کویر زمین روییدی. دوازدهمین بهاری شدی که بشر، هیچ‏وقت نتوانست لطافتت را درک کند.

یازده جاده از جاده‏های امامت پیموده شده بود و تو آخرین جاده‏ای شدی که تا آسمان قد کشید و به افلاک رسید.

و خدا خواست که چشم‏های زمین در انتظار به سر ببرد.

خدا خواست که حسرت بکشند زمینیان دیدار تو را.

آقا!

زودتر بیا و ما را برسان به آرزوهای دست نیافته یازده مرد آسمانی.

بسیج موسسه استاندارد