بسیج موسسه استاندارد

اطلاع رسانی در خصوص پایگاه بسیج شهید صفاریان

بسیج موسسه استاندارد

اطلاع رسانی در خصوص پایگاه بسیج شهید صفاریان

" مبعث " پیام آور عدالت و کرامت انسانی

" مبعث "  پیام آور عدالت و کرامت انسانی

آن روز که در غار حرا ندا بر پیامبر (ص)آمد که بخوان ؛ رسالت نبوی با پیام خروج انسان از ظلمات و حرکت به سوی نور اغاز شد .

بعثت پیامبر اکرم (ص)سرآغاز راهی شد تا انسان از شرک ؛ بی عدالتی ؛ تبعیض ؛ جهل و فساد بیرون آمده و به سوی توحید ؛ معنویت ؛ عدالت و کرامت حرکت کند.

مبعث نبوی با نهضت معنوی شروع شد و انقلابی در عالم بشری ایجاد کرد که هنوز دامنه آن ادامه دارد .این تحول روحی ؛ مردم مادی بت پرست را

 به مبدا آفرینش راهنمایی کرد و از کردار زشت برحذر ساخت و به نیکویی دعوت نمود . پیامبر (ص) پیروان خود را به این منقبت ستود که شما

 بهترین امت من هستید و می توانید دنیای بشریت را با اجرای قانون متین قرآن به سعادت مطلوب برسانید .

رسول خدا (ص) در روز 27رجب در مکه مکرمه دعوت به خدا را آغاز کرد و سالها بعد در مدینه

 حکومت اسلامی را تشکیل داد .

حضرت محمد(ص)دین مبین اسلام را به مردمی عرضه کرد که جملگی در آتش جهل می سوختند و

 دعوت او چنان دلنشین بود که به سرعت دیوارهای جهل و خرافات را فرو ریخت و مردم موج موج به

 اسلام گرویدند .

رسول خدا در مدینه منشور حکومتی اسلام را پایه ریزی و همه مردم را در اداره حکومت شریک کرد .

حضرت محمد (ص) سالها به صورت پنهانی مردم مکه را به سوی خدا دعوت کرد و آن زمان ندا آمد که

دعوت آشکار کن ؛ دشمنان چنان عرصه را بر او تنگ کردند که به دستور خدا هجرت آغاز کرد . پیامبر گرامی اسلام پس از 13سال توقف در مکه

در اثر فشار  و اذیت و آزار قریش از طرف خداوند مامورشد به مدینه هجرت  کند ؛ هجرت پیامبر و مسلمانان به مدینه ؛ فصل تازه ای در زندگی  

  پیغمبر اکرم (ص)و اسلام گشود ؛ همچون کسی که از محیط آلوده و خفقان آور به هوای

 آزاد و سالم پناه برد .هجرت پیامبر (ص)و مسلمانان از مکه به مدینه برای پی ریزی زندگی

 اجتماعی اسلام ؛ نخستین گام بلند

             در پیروزی و گسترش اسلام و جهانی شدن آن بود .مبعث نبی اکرم اسلام در سراسر ایران

 اسلامی با شکوه خاصی گرامی داشته می شود .

              شهروندان تهرانی نیز همه ساله به همین مناسبت مراسم و جشن هایی را در اماکن  مذهبی  مساجد و حسینیه ها برگزار می کنند و

 سالروز بعثت پیامبر بزرگوار اسلام را گرامی می دارند .مردم با آذین بندی و چراغانی خیابانها ؛ معابر؛ مساجد و شرکت در مراسم جشن

 ارادت خالصانه خود را به خاتم الانبیا حضرت محمد بن عبدالله (ص)نشان می دهند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مبانى فقهى - عقیدتى مبارزه با کفر جهانى با رویکردى به اندیشه‏هاى امام خمینى (قدس سر ه)


محمد مهدى بهداروند
http://www.imam-khomeini.com/
اشاره:

حکومت کفر و شرک امریکا از دیرباز در صحنه‏ى رویارویى با ملل مستضعف، تحت‏یک تشکیلات واحد و منسجمى در تمامى عرصه‏ها عمل نموده، تا امکان ادامه حیات داشته باشد.

امام خمینى‏قدس سره، ابراهیم بت‏شکن و سنت‏شکن قرن مدرنیزم، با راه‏اندازى انقلابى اسلامى که به فرموده‏ى ایشان حقا انفجار نور بود، پیام آزادى از تمامى حلقه‏هاى اسارت و بندگى مادیت و ظلم‏هاى بى حدوحصر قدرت‏هاى پوشالى استکبارى را به همراه آورد و همه‏ى مظلومان عالم را امیدوار و همه‏ى مستکبران و زورمداران را نا امید ساخت. انقلابى که نظام کفر جهانى را به لرزه درآورده و پایه‏هاى آن را سست نموده و موجبات اضمحلال آن را (هم چون فروپاشى امپراطورى شرق) فراهم نمود و انشاءالله در آینده‏اى نه چندان دور شاهد از هم پاشیده شدن و محو کامل نظام استکبارى غرب نیز خواهیم بود.

امام اصل مبارزه و دفاع را بر اساس مبانى فقهى، عقیدتى که اصلى متفق و مجمع علیه تمامى فقهاى اسلام است‏شروع نمود و تنها در عرصه‏ى مبارزه به بعد نظامى آن بسنده ننموده، بلکه در تمامى عرصه‏هاى «فرهنگى، سیاسى، اقتصادى‏» رهنمودهاى محورى خویش را به سربازان خود ارایه نمود. گرچه در این راه نتوانستیم تمامى اهداف و ایده‏آل حضرت امام‏قدس سره را محقق نماییم، اما بر ما همین مطلب تمام است که ایشان در راه مبارزه با غرب از ارایه‏ى هیچ رهنمود و راه‏حلى بر مبناى فقه، کوتاهى ننمود. نگاه به مساله‏ى دفاع در امر مبارزه از شیوه‏هاى منحصر به فردى است که در آرا و دیدگاه‏هاى سیاسى - فقهى امام مشهود و مشخص است. مبارزه در قالب دو پرچم و نظام و اکتفا به محو جوهره و ماهیت امریکا در تمامى اوصاف جامعه، جدیدترین رویکرد اجتماعى در قرن 20 میلادى بود که در سراسر بین‏الملل به «بنیادگرایى اسلامى‏» لقب یافت. امروزه نفوذ دو گستره‏ى شعاع انقلاب اسلامى در سراسر عالم هستى به یمن توجهات جدى حضرت امام‏قدس سره در امر مبارزه با امریکا برمى‏گردد، که امریکا را باید درتمام صحنه‏هاى سرپرستى عالم (فرهنگ، سیاست، اقتصاد) مورد هجوم قرار داد و از تجاوز او جلوگیرى نمود.

این مقاله از آراى فقهى حضرت امام‏قدس سره در تحریرالوسیله و حاشیه بر عروة الوثقى مرحوم آیة‏الله سید کاظم یزدى و استنادات روایى و قرآنى ایشان اقتباس گردیده است.

بررسى مبانى فقهى حضرت امام‏قدس سره در امر مبارزه با استکبار جهانى از ضرورت‏هاى تحقیقى در مسایل سیاسى انقلاب اسلامى است. ایشان تمامى امورات فردى و حکومتى خود را دقیقا بر اساس مبانى فقهى خود انجام مى‏داد و حاضر به کمترین عقب‏نشینى در این امر نبود. تعبد و تبعیت و اعتماد جامعه به آراى سیاسى ایشان به همین نقطه‏ى محورى برمى‏گردد.

با توجه به حوادثى که در قرون اخیر براى جهان اسلام پدید آمده و اسلام و مسلمین مورد هجوم کفر جهانى قرار گرفته‏اند و «اصل اسلام‏» در خطر قرار گرفته است، ضرورت بیان و شناخت‏حکم جهاد دفاعى و مبانى فقهى در اسلام بدیهى به نظر مى‏رسد. دفاع از کیان اسلام، مورد اتفاق تمام ملل عالم است زیرا اگر مکتب و مرامشان مورد هجوم قرار بگیرد در این زمان بذل جان و مال را واجب دانسته و با تمام توان در مقابل دشمن متجاوز مقاومت مى‏نمایند. این حالت تدافعى، سیره‏ى عقلاى جهان است که در تمام ادوار تاریخ و هم اکنون، حتى آن‏ها که داراى مکتب و مرام مادى هستند، آن را ضرورى مى‏دانند.
وجوب دفاع و جهاد

مساله‏ى وجوب دفاع و مبارزه با استکبار از اهم ضروریات اسلام و از اوجب واجبات و از بزرگ‏ترین مسؤولیت‏هاى مسلمین مى‏باشد. براى این که به عظمت این مسؤولیت پى‏ببریم لازم است‏بدانیم که مساله‏ى دفاع در کلمات فقها بدون قید و شرط بر همگان واجب مى‏باشد، یعنى تمام آن شرایطى که در واجب شدن واجبات دیگر وجود دارد در این‏جا وجود ندارد. به عنوان مثال در جهاد ابتدایى شرایطى از قبیل ذیل وجود دارد:

1- اذن امام فقیه عادل

2- حضور امام (طبق نظر جمعى از فقها)

3- مرد بودن

4- بالغ بودن

5- رضایت پدر و مادر و سلامت جسمى و ... که بدون این شرایط، واجب نمى‏شود.

ولى جهاد دفاعى بدون قید و شرط بر همه‏ى آحاد مسلمین واجب است، یعنى چه با اذن امام و فقیه باشد و چه بدون اذن آن‏ها، چه در زمان حضور امام باشد و چه در غیبتش، چه مرد باشد یا زن، چه سالم باشد یا مریض، بر همه واجب است، هنگامى که اسلام مورد هجوم قرار گرفت از آن دفاع نمایند. با نگاهى به کلمات فقهى امام‏قدس سره در آثار گران‏سنگ و گهربارشان به خوبى این «لوغشى بلاد المسلمین او ثغورها عدو یخشى منه على بیضة الاسلام و مجتمعهم یجب علیهم الدفاع عنها بایة وسیلة ممکنة من

‹رس‏ث/››ح :دسیونى‏م دوخ ى‏هقف ى‏نابم س‏اسا رب ن‏آرق و ن‏ید ن‏ایک زا ع‏افد و رابکتسا اب ه‏زرابم ى‏ه‏لاسم رد ،)569 -119( )6( ى‏ناث دیهش و )1301 -359( )5( ى‏یاهب خ‏یش و )1331( )4( ى‏مق ى‏ازریم ق‏قحم و )1321 -1611( )3( ى‏یابطابط ى‏لع دیس ،ض‏ایر ب‏حاص و )6621 -0021( )2( رهاوج ب‏حاص و )7331 -7421( )1( هرگاه دشمنى بر سرزمین‏هاى مسلمین و یا به مرزهاى آن‏ها حمله آورد که ترس از بین بردن اصل اسلام و جامعه‏ى اسلامى از آن

بذل النفوس و الاموال‏» . (7) برود بر همه‏ى مسلمین واجب است‏با هر وسیله‏ى ممکن به دفاع برخیزند و در این راه از بذل مال و جان دریغ نکنند.

و در مساله‏ى دوم همین فصل مى‏نویسد:

«لایشترط ذلک بحضور الامام و اذنه و لا اذن نائبه الخاص اوالعالم فیجب على کل مکلف بایة وسیلة بلا قید و شرط‏» و در وجوب دفاع، حضور امام علیه السلام و اذن او و هم چنین اذن نایب خاص یا نایب عام آن حضرت شرط نیست، بنابراین بر هر مکلفى با هر از مجموع موارد درمى‏یابیم که بزرگان فقها نظیر حضرت امام‏قدس سره در تمام طول تاریخ اسلام همه برآنند که درصورت (8) هجوم به اصل اسلام دفاع و مبارزه واجب است و همگان وظیفه دارند بر آن قیام کنند. آن چه پیش از آوردن کلمات امام علیه السلام در امر مبارزه با امریکا و اسراییل و ... لازم است توضیح دهیم، این است که آیا این دفاع در مورد هجوم نظامى امریکا است‏یا هجوم فرهنگى و سیاسى و اقتصادى را که اگر منجر به هدم و یا مدهون شدن اسلام گردد نیز شامل مى‏شود؟ در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که تکیه‏ى فتاواى امام و باقى فقها روى هجوم و هدم اصل و جوهره‏ى اسلام است و هر چند ظاهر بعضى از فتواها نظر به هجوم نظامى دارد، ولى در عین حال آن هجوم نظامى مورد نظر است که اساس آن بر هدم اسلام باشد.

بنابراین با این وصف معلوم مى‏شود که هجوم بر اسلام به هر طریقى اعم از هجوم و تجاوز سیاسى، فرهنگى و اقتصادى و نظامى باشد، دفاع در برابر آن واجب است. به همین دلیل حتى در موردى هم که قصد تجاوز و هجوم نباشد ولى هجوم صدق کند، باز هم دفاع از اسلام بر آحاد مردم واجب مى‏شود و باید جلوى هجوم بر اسلام را بگیرند. اگر به آیات و روایاتى که در مورد ضرورت دفاع و مبارزه وارد شده است رجوع کنیم دیگر جاى هیچ‏گونه شک و شبهه و عذرى باقى نمى‏ماند که هر نوع هجومى که منجر به هدم و یا وهن اسلام گردد، دفع آن واجب است.

به این عبارت‏هاى حضرت امام‏قدس سره قدرى به دیده‏ى تامل نظر بیاندازیم:

- تمامى گرفتارى ما از این امریکاست، تمام گرفتارى ما از این اسراییل است. (9)

- همه‏ى مصیبت‏هاى ما زیر سر امریکاست.

- خوشوقتى کامل ما آن روزى است که سلطه‏ى همه‏ى استعمارگران شرق و غرب به خصوص امریکاى جهان‏خوار از سر مسلمانان قطع شود.

امریکا از سالیان قبل بر پیکره‏ى ملت و دولت ایران به ناحق چنگ نهاده بود و نظام‏هاى جیره‏خور گذشته هم با ایجاد و گسترش و استفاده از امکانات متناسب با روابط غیرالهى توفیق مى‏یافت که عمال گرداننده‏ى نظام، از مدیران اقتصادى گرفته تا زمامداران سیاسى، فرهنگى و صاحب منصبان قضایى و نظامى را تربیت نموده و با به کارگیرى هرکس در موضع خاص، در تحکیم و تثبیت پایه‏هاى نظام نوکر امریکا کوشا باشد.

انقلاب اسلامى ایران پس از پیروزى بر طاغوتیان داخلى و درگیرشدن با استکبار جهانى و واژگون نمودن نظام شاهنشاهى با چنین مجموعه امکانات به جا مانده از آنان روبه‏رو بود، مجموعه امکاناتى که در جمیع ابعاد فرهنگى، سیاسى، اقتصادى، اعم از بخش‏هاى کشاورزى و صنعتى، عمرانى، نظام‏هاى پولى و مالى، دستگاه‏هاى تربیتى بهداشتى و درمانى، امکانات آموزشى و تحقیقاتى و هنرى ... دقیقا هماهنگ با روابط انسانى دیگر حاکم بر جامعه‏ى طاغوتى و متناسب با تحقق ارزش‏هاى ویران‏گر و ضد اسلامى چنان جامعه‏اى ساخته و پرداخته شده است.

آن چه نگرانى امام‏قدس سره محسوب مى‏شد و از سهم تاثیر بالایى برخوردار بود این که مجموعه‏ى امکانات در مقابل ملتى عزیز قرار گرفته که حاکمیت نظام الهى را به جان پذیرفته و در به دست آوردن چنین حاکمیتى از بذل جان و مال خود امتناع نکرد، اما جریان یافتن احکام الهى در اجتماع و تحقق یک جامعه‏ى اسلامى در همه‏ى ابعاد به صرف اراده‏ى انسان‏ها انجام نمى‏گیرد; زیرا جامعه صرفا مجموعه‏اى متشکل از افراد نیست که چون اراده‏ها تغییر کند جامعه هم متحول شود، بلکه تحقق یک جامعه‏ى اسلامى که در آن جمیع وجوه رفتار اجتماعى و فردى بر اساس احکام الهى تنظیم شود مستلزم هماهنگى و سازگارى مجموعه امکاناتى است که زمینه‏ى تحقق اراده‏ى انسان‏ها را فراهم مى‏سازد.

دقت در کلام امام خمینى‏قدس سره که «تمام بدبختى‏هاى ما زیر سر امریکاست‏» ، بیان‏گر این نکته است که امریکا در امر سلطه‏گرى بر ملل و دولت‏ها تمامى ابعاد فردى و اجتماعى آن‏ها را مورد دقت قرار داده و بر آن‏ها حکومت مى‏کند. این لایت‏شیطانى را با رویکردى به کلام امام در ابعاد سیاسى، فرهنگى و اقتصادى عنوان مى‏نماییم.
ولایت و تسلط در مدیریت فرهنگى

«صدماتى که کشور ما از فرهنگ رژیم شاه خورده است قابل مقایسه با ضررهاى اقتصادى و غیره نبوده است. متاسفانه در زمان این پدر و پسر دست اجانب بازگردید و مراکز آموزشى که باید تکیه گاه ملت‏باشد به ضدش تبدیل شد» . (10)

«ما الان در همه چیز به گمان همه یک نحو وابستگى داریم که بالاتر از همه، وابستگى افکار است، افکار جوان‏هاى ما، پیرمردهاى ما، تحصیل‏کرده‏هاى ما، روشن‏فکران ما، بسیارى از این افکار وابسته به غرب است‏» . (11)

امریکا با راه‏اندازى سازمانى تحت عنوان «یونسکو» در بخش فرهنگى شروع به فعالیت گسترده نمود که در حقیقت این سازمان به عنوان هماهنگ و ایجاد کننده‏ى فرهنگ یکسان جهانى و سیاست‏گذارى آموزشى، علمى و تحقیقاتى به ایفاى وظیفه مى‏پردازد.

این سازمان موظف است کلیه‏ى مسایل مربوط به آموزش و پرورش، از ریشه‏کنى بى‏سوادى گرفته تا نظام آموزشى و مواد درسى و تربیت معلمان و نیز محیطهاى آموزشى را با به دست آوردن اطلاعات و آمار از طریق مرکز اطلاعات آموزشى خود سازمان‏دهى نماید. علاوه بر این امور، یونسکو بایستى مساله‏ى علوم طبیعى و رشد و توسعه‏ى آن‏ها را از طریق فراهم نمودن همکارى بین دانشمندان به وجود آورد.

امام‏قدس سره بر اساس مستندات فقهى خویش نظیر «ولن یجعل‏الله للکافرین على المؤمنین سبیلا» (12) این نحوه مدیریت را نفى کرده و در دستورات و بیانیه‏ها و سخنرانى خویش بر حذف و هدم آن تاکید مى‏نمود و مى‏فرمود :

«ببینیم فرهنگ وارداتى با ما چه کرد و ما در مقابلش چه باید بکنیم؟

خروج از فرهنگ بدآموز غربى و نفوذ و جایگزین‏شدن فرهنگ آموزنده‏ى اسلامى ملى و انقلاب فرهنگى در تمام زمینه در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش است که براى تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشه دار غرب مبارزه کرد» . (13)

آن چه در نوع بیانات و موضع‏گیرى‏هاى امام مشهود است این که آن چه ایشان در تقدس جنگ و مبارزه با امریکا و در یک کلمه استکبار و ثمرات و دستاوردهاى مهم آن بیان مى‏فرمایند، نه از خود که برخاسته از درک عمیق و دقیق ایشان از سنت معصومین و کتاب الهى است که در جاى جاى آن این رفعت جایگاه را با صراحت‏یا اشارت به تصویر کشیده است و تن پروران و بهانه‏جویان رویگردان از این نعمت‏بزرگ را به افرادى که در کنار پیران فرتوت و کودکان نورس محکوم ساخته است و این کلام برگرفته از کلام خداوند متعال است که فرمود:

«ولو ارادوا الخروج لاعدوا له عدة ولکن کره الله انبعاثهم فثبطهم و قیل اقعدوا مع القاعدین‏» (14)

«و لن تقاتلوا معى عدوا انکم رضیتم بالقعود اول مرة فاقعدوا مع الخالقین‏» (15)

بنابراین در امر فرهنگ امریکا در جهت‏برقرارى نظام سلطه و سیطره و سبیل با نفوذ در نظام آموزشى که یکى از مهم‏ترین راه‏هاى سلطه‏ى فرهنگى است، توانسته است نیروى انسانى مورد نیاز براى چرخش چرخ‏هاى ماشینیزم مبتنى بر اصالت ماده و حاکمیت کافرانه خویش را دقیقا متناسب با اداره‏ى مجموعه‏ى جهانى آموزش داده و تربیت نماید. و به همین دلیل شاید بد نباشد که نتیجه‏ى این کار دردآور را از زبان یکى از همین دردآوران، این دزدان فکر و چپاول‏گران شخصیت‏ها بشنویم. ژان پل سارتر در این مورد مى‏گوید:

«روشن‏فکران جهان سوم را براى نشخوار کردن خط فکرى خودمان تربیت کرده‏ایم و به همین دلیل مى‏بینید که براى رسیدن به اهدافمان این‏ها بیشتر از نیروى خودمان در آن مناطق مفید هستند» . (16)

امام‏قدس سره با خواندن نهایت اهداف شوم امریکا در امر سلطه‏ى فرهنگى، درصدد مقابله‏ى جدى برآمد و ضمن تعطیلى دانشگاه‏ها، خواهان راه‏اندازى انقلاب فرهنگى و یا اسلامى شدن دانشگاه‏ها گردید که متاسفانه در کشاکش مسایل سیاسى این آرزوى امام تحقق نیافت. تبعیت از الگوى آموزشى - تربیتى دانشجویان در امر فرهنگ منجر به تبعیت از دیگر ابعاد جامعه گردید و امام هم به استناد آیات قرآن در مباحث فقهى خود، خطر وابستگى را گوش زد فرمودند که اساس این کار اعراض از قرآن کریم است که:

«یا ایها الذین امنوا ان تطیعوا الذین کفروا یردوکم على اعقابکم فتنقلبوا خاسرین‏» ; اى کسانى که ایمان آوردید اگر از کافران پیروى کنید آنان شما را به گذشته‏هایتان (زمان کفر) بازمى‏گردانند و در آن شما نیز زیان‏کارید. (17)

این قسمت از مدیریت غرب در امر فرهنگ را با کلام نغز امام به پایان مى‏بریم که فرمود:

«از جمله تبلیغاتشان این مى‏شود که علم و پیشرفت مختص به دو جناح امپریالیزم و کمونیزم است و آنان خصوصا غربى‏ها و اخیرا امریکایى‏ها نژاد برتر و دیگران نژاد پست و ناقص هستند» . (18)
مدیریت و ولایت در مسایل اقتصادى

در امریکا، در بخش سرپرستى اقتصادى، از 13 سازمانى که متکفل کارگذارى‏هاى بین‏الدولى هستند 12 سازمان به صورت مستقیم و غیرمستقیم عهده‏دار امور اقتصادى‏اند و از این تعداد 8 سازمان در برگیرنده‏ى موضوعات کار، خواروبار و کشاورزى، نظام بانکى و تجارت و حمل و نقل، عهده‏دار اجراى اصلى‏ترین سیاست‏هاى مادى هستند. در این جا به عنوان نمونه، تعدادى از شبکه‏هاى مرتبط به هم را ذکر مى‏نماییم:

1- بانک بین‏المللى ترمیم و توسعه یا بانک جهانى) I.B.R.D (و نیز صندوق بین‏المللى پول) I.M.E (مسؤولیت تعیین و اعمال سیاست‏هاى پولى و ارزى و کیفیت ثبات آن‏ها و ارزش‏گذارى و تعیین نرخ ربا و ..... و زمینه سازى اجراى طرح‏هاى عمرانى هماهنگ با سیاست‏هاى جهانى در کشورهاى گوناگون را برعهده دارد.

2- سازمان جهانى خواروبار و کشاورزى (فائو) که برنامه‏ریزى کشاورزى و مسایل مربوط به تغذیه‏ى کشورهاى تحت اشراف خویش را زیر نظر دارد.

3- در بخش تجارت هم موافقت نامه‏ى عمومى تعرفه و تجارت موسوم به (گات) مى‏باشد.

4- سازمان بین‏المللى کار معروف به (آیلو) .

5- سازمان مشورتى دریایى (ایمکو) و هواپیمایى (ایکائو) و سازمان بهداشت (W.H.O) و اتحادیه‏ى پست جهانى) U.P.U (و اتحادیه‏ى بین‏المللى مخابرات دور (L.T.V) و سازمان هواشناسى (W.M.O) .

تمام این سازمان‏ها در اداره‏ى اقتصاد دنیا براى ایجاد نظم نوین جهانى و پیوند زدن کشورها بر حول محور ماده پرستى و تشکیل دهکده‏ى جهانى عهده‏دار ماموریت و مسؤولیت‏هاى ویژه‏ى خاص خود هستند.

امام خمینى‏قدس سره با توجه به دیدگاه‏هاى اقتصادى خویش معتقد بود که پیدایش و رواج مستمر «ربا» به عنوان شاهرگ حیات سرمایه‏دارى و زیربناى تمامى سازمان‏ها و سیستم‏هاى اداره کننده‏ى امور اقتصادى در جوامع تحت‏سلطه و از آن جمله کشورهاى اسلامى و نیز رسمیت و جریان دادن حق «انحصار» به عنوان مکمل ربا و حافظ نظام ربوى در این جوامع که به تمرکز سرمایه و به تبع آن پیدایش دستگاه سازمان‏دهى اعتبارات و حافظ و رشددهنده‏ى سرمایه یعنى «بانک‏» منجر گردیده است. و این از مصادیق مبرز مدیریت و سلطه‏ى اقتصادى به حساب مى‏آید. امام‏قدس سره دردمندانه این خطر را گوش زد مى‏نماید که:

«جهان‏خواران با ایجاد مراکز انحصارى و چند ملیتى عملا نبض اقتصادى جهان را دست گرفته و همه‏ى راه‏هاى صدور و استخراج و توزیع و عرضه و تقاضا و حتى نرخ‏گذارى و بانک‏دارى را به خود منتهى نموده‏اند» . (19)

«هر چند که این بلیه (اقتصاد شرق و غرب) دامن‏گیر همه‏ى ملت‏هاى جهان گردیده است و عملا بردگى جدید بر همه‏ى ملت‏ها تحمیل شده و اکثریت جوامع بشرى در زندگى روزمره خود به اربابان زر و زور پیوند خورده‏اند و حق تصمیم‏گیرى در مسایل اقتصاد جهان از آن‏ها سلب شده است‏» . (20)

با نگاهى به این دو فراز از امام‏قدس سره این سؤالات در ذهن مخاطب ابراز وجود مى‏نماید که: مراکز انحصارى و چند ملیتى چه نقشى در اقتصاد جهان دارند و چگونه نبض اقتصادى جهان را به فرموده امام‏قدس سره در دست گرفته‏اند؟

به راستى بانک و بانک‏دارى بر محور چرخش اعتبارات و سود سپرده چه نقشى را در اقتصاد جهان‏خواران بر عهده دارد؟

در این کلام امام بردگى جدید ملت‏ها چه ویژگى‏هایى دارد؟ و چگونه حق تصمیم‏گیرى در مسایل اقتصادى جهان از ملت‏ها سلب شده است.؟ متاسفانه در حوزه‏هاى علمیه‏ى ما «پرچم‏داران راستین دین و دیانت‏» به این سؤالات هنوز به صورت جدى پاسخ نداده‏اند و از این کلام و امر امام غفلت‏شده است که :

«یکى از مسایل بسیار مهمى که بر عهده‏ى علما، فقها و روحانیت است مقابله‏ى جدى با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصاد شرق و غرب و مبارزه با سیاست‏هاى اقتصاد سرمایه‏دارى و اشتراکى در جامعه است‏» . (21)

آن چه بیان‏گر موضع‏گیرى شفاف و قاطع امام در تمامى عرصه‏ها و خصوصا عرصه‏ى اقتصاد است، عمل بر طبق مبانى فقهى و متخذ از کتاب و سنت است. گرچه امروزه تلاش مى‏شود دستگاه کارشناسى در دستگاه فکرى دموکراسى موجود، مدیریت اصیل انقلاب یعنى دستگاه مدیریت ولایت فقیه «مدیریت دینى‏» را در خود منحل نماید، ولى چه جاى تامل که امام در تمام عرصه‏ها حجت را بر مسؤولین و سردمداران تمام نموده‏اند. ایشان بر اساس فقه جواهرى و با توجه به کلام قطعى خداى متعال: «فاذنوا بحرب من‏الله و رسوله‏» در کیفیت گردش در عرصه‏ى اقتصاد در بخش توزیع «بانک‏» به خلاف دیدگاه‏هاى منفعل اعلام مى‏نماید که :

«اگر چنان چه ربا در یک کشورى مثل کشور ما خداى نخواسته باز در بانکش، در تجارتش، در بین مردمش باشد ما نمى‏توانیم بگوییم که ما جمهورى‏مان، جمهورى اسلامى است. محتوى جمهورى ما اسلامى است از این جهت کارشناسان، علما در این مساله بسیار فعالیت کنند، دقت کنند، که ما را از این گرفتارى نجات بدهند و ملت هم باید توجه بکنند به این که مواجه هستند با یک هم‏چو چیزى که قرآن کریم مى‏فرماید «فاذنوا بحرب من الله و رسوله‏» اعلام جنگ بکنید با خدا.

.... اصلاح بانک هم یکى از امور بسیار مهم است، چنان‏چه اصلاح اقتصاد و مالیات و امثال ذلک هم بسیار اهمیت دارد» . (22)

بنابراین امریکا در مدیریت‏خود بر تمام عالم از هر عرصه‏اى به عنوان رگه‏هاى وابسته نمودن جهان بهره برده و مى‏برد و این موید این کلام متین امام است که: ساده انگارى است، هجوم به بلاد اسلامى فقط در غالب حمله‏ى نظامى و تهدید ناوهاى جنگى دیده شود و روابط اقتصادى، سیاسى و فرهنگى دیگر را به دور از هر گونه خوى و خصلت تجاوزگرى انگاشت.

بر این اساس مبارزه با امریکا و اسراییل در عرصه‏ى نظامى‏گرى محدود نمى‏گردد، زیرا در صحنه‏ى هجوم نظامى یک شیوه مطرح است و در غیر هجوم نظامى هزاران شیوه‏ى خطرناک‏تر دیگر امام به جهت پیروزى در این زمینه در مقابل غرب و غرب‏گرایى راه‏حل‏ها و توصیه‏هایى مى‏نماید که : «ما نباید غفلت کنیم واقعا باید به سمتى حرکت نماییم که انشاءالله تمام رگه‏هاى وابستگى کشورمان از چنین دنیاى متوحشى قطع شود» . (23)

... باید تفکر این که ما باید از خارج چیز وارد بکنیم از کله‏مان بیرون برود.

پس در مى‏یابیم که امام در تبیین مدیریت‏سیطره‏خواه امریکا معتقد بودند که در مسایل اقتصاد براى رهایى از عبودیت غرب و تبیین از الگوى مادى و منحط آن‏ها، باید به مسایل مهم و اساسى‏اى چون نحوه مشارکت مردم در امر اقتصاد، جلوگیرى از نفوذ عده‏اى معدود از صاحبان ثروت، اهمیت و کیفیت نظارت دولت در اقتصاد را مورد دقت قرارداد تا با توجه به اصل نه شرقى نه غربى امکان سقوط در دام ابرقدرت‏ها از بین برود. آن‏چه مى‏تواند به عنوان یک کار تحقیقى حول این دیدگاه امام‏قدس سره به خوبى صورت گیرد این است که رابطه مبناى نظام منحط غرب با فلسفه مادى مورد دقت قرار گیرد و ناهنجارى‏هاى فلسفى و منطقى این مبنا تشریح گردد.
ولایت و مدیریت‏سیاسى

این مدیریت در حقیقت‏برمى‏گردد به دوران پایان جنگ دوم جهانى. زیرا در این زمان ابرقدرت‏ها به این جمع‏بندى رسیدند که ضرورى است دستگاه‏هایى متناسب براى اجرا و ایفاى نیات آن‏ها فراهم و ایجاد گردد. سازمان ملل متحد از جمله قدیمى‏ترین و فراگیرترین این اهرم‏هاى سیطره‏ى مخوف جهانى است که با ظاهرى فریبنده در سال 1945 میلادى به بهانه‏ى حفظ صلح و امنیت‏بین‏المللى و با هدف به ظاهر زیباى توسعه‏ى روابط دوستانه میان ملل و همکارى در حل مسایل بین‏المللى که داراى ماهیت اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و یا بشردوستى است و بالاخره تحت پوشش فریبنده ایجاد وحدت و اتحاد ملل تشکیل گردید تا از طریق ارگان اصلى و کارگزارى‏هاى بین‏الدولى وابسته به آن، کشورهاى مختلف جهان را در درون هرم تمرکز جذب و هضم نماید. علت تشکیل و نقش این سازمان در حقیقت‏به عنوان یک سپر و پوشش در پنهان نگه داشتن اهداف پلید بانیان و جهان‏خواران ایفا مى‏نماید. در جهت عبودیت غرب این سازمان منحط و مزدور اهداف پنهانى غرب و غرب‏منش‏ها مردم جهان را به وحدت براى افزایش رفاه و امکان بهره‏ورى مادى همه‏ى انسان‏ها دعوت نموده است و در نخستین گام، اصلى‏ترین علت نزاع با دنیاپرستى یعنى اعتقاد به خدا را با اصل عقاید گونه‏گون و نیز احترام به عقاید، منزوى نموده و از صحنه کنار گذارد! ! !

در این دیدگاه همه‏ى عقاید متضاد و متناقص یکسانند، صاحبان آن‏ها خواه کافر یا مؤمن باشند، هر دو برابرند و محترم و همه حق‏اند (پلورالیزم سیاسى) .

مسلما بر اساس چنین ولایت و سیطره است که براى تمامى اقوام جهان نیاز به ادبیاتى مشترک، زبانى واحد و نیز اطلاعاتى هماهنگ و سازمان‏هایى بین‏المللى براى جریان بخشیدن به آن و مدیریت کفر جهانى، ضرورت مى‏یابد و این تنها نمودى است از مبارزه و هجوم امریکا علیه اسلام و به تعبیر رساى حضرت امام: قدس سره

راستى کلام انسان عاقلى است که بت پرستى جدید و مدرن را در شکل‏ها و افسون‏ها و ترفندهاى ویژه‏ى خود نشناخته باشد و از سلطه‏اى که بت‏خانه‏هایى چون کاخ سیاه بر ممالک اسلامى و خون و ناموس مسلمین و جهان سوم پیدا کرده‏اند خبر نداشته باشند؟

امام اساس این تشکیلات و ارگان‏هاى وابسته به آن (ایکائو، فائو، ایمکو و ...) را نفى کرده و مى‏فرماید:

«اصل اساس این را (سازمان ملل) این‏ها درست کرده‏اند، اساس این سازمان‏ها خود این‏ها هستند، اگر ساخته‏ى خود این‏ها نبود به چه مناسبت‏باید یک کشور یا چند کشور قلدر حق وتو داشته باشند؟»

این را درست کردند براى بازى دادن ملت‏هاى کوچک، این جانب مکرر گفته‏ام که تمام این سازمان‏ها و گروه‏ها براى طرفدارى از قدرتمندان به وجود آمده است و این جمعیت‏ها به دست ثروتمندان براى سلطه‏ى بر ضعیفان و مکیدن خون محرومان جهان به وجود آمده است. (24)

... و آن جا که به نفع قدرتمندان و سرمایه‏داران بین‏المللى است، حقوق مستضعفین را نادیده گرفته و جز براى سلطه‏ى آنان عملى انجام نمى‏دهند. (25)

بنابراین امام‏قدس سره بر مبناى منش فقهى خویش که مستنبط از آرا و کلمات بزرگان و فقها در تحت لواى کتاب و سنت قرار دارد، مصمم و امیدوار درگیرى و مبارزه با امریکا را به عنوان یک تئورى استراتژیک عنوان نموده و مى‏فرماید:

«نکته‏ى مهمى که همه‏ى ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست‏خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان و جهان‏خواران تا کى و تا کجا ما را تحمل مى‏کنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزى جز عدول از همه‏ى هویت‏ها و ارزش‏هاى معنوى الهیمان نمى‏شناسند. به گفته‏ى قرآن کریم هرگز دست از مقابله و ستیز با شما برنمى‏دارند مگر این که شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست‏ها و امریکا و شوروى در تعقیب‏مان خواهند بود تا هویت دینى و شرافت مکتبى‏مان را لکه‏دار سازند.

پس راهى جز مبارزه نمانده است و باید چنگ و دندان ابرقدرت‏ها و خصوصا امریکا را شکست و الزاما یکى از دو راه را انتخاب نمود: یا شهادت یا پیروزى، که در مکتب ما هر دوى این‏ها پیروزى است که انشاءالله خداوند قدرت شکستن چارچوب سیاسى‏هاى حاکم و ظالم جهان‏خواران و نیز جسارت ایجاد داربست‏هایى بر محور کرامت انسانى را به همه‏ى مسلمین عطا فرماید و همه را از افول ذلت‏به صعود عزت و شکوه همراهى نماید.

... جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمى‏شناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج‏بزرگ سربازان اسلام را در جهان راه‏اندازیم‏» . (26)
استقامت رمز و راز پیروزى

بنابراین مشخص شد که امام با تکیه بر مبانى متقن فقهى و عقیدتى خویش که در آن لزوم هرگونه سبیل و سلطه‏اى توسط دشمن نفى گردیده است در برابر تمامى تهاجمات سیاسى، فرهنگى، اقتصادى ، نظامى امریکا ایستادگى نمود و فرمود : «این جنگ اگر 20 سال هم طول بکشد ما ایستاده‏ایم‏» ، «ما مرد جنگیم‏» . او فرزند مکتب عاشوراست که در برابر عظمت عنکبوتى، دشمن آیات وحى را تلاوت مى‏کند که:

«ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما یاتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم الباساء و الضرآء و زلزلوا حتى یقول الرسول و الذین امنوا معه متى نصرالله ان نصرالله قریب‏» . (27)

او مى‏دانست که شرط اساسى در مبارزه و فایق آمدن بر همه‏ى مشکلات، صبر و استقامت است و در کنار آن آمادگى و خودباورى در تمام عرصه‏هاست. امام بر اساس آیه‏ى قرآن در تمامى ابعاد طرح مبارزه با غرب و جهان کفر را پى‏گیرى نمود. در بعد نظامى، فرهنگى، سیاسى، اقتصادى به حکم: «واعدوا لهم ما استطعتم من قوة من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم‏» ، (28) ابتدا سپاه پاسداران را به عنوان نیروى مسلح و معتقد در برابر ارتش شکست‏خورده باقیمانده مطرح نمود و در بعد فرهنگ، مساله‏ى انقلاب فرهنگى را عنوان نمود و در عرصه‏ى سیاست «سیاست نه شرقى نه غربى‏» را در صحنه‏ى دیپلماسى مطرح نمود. با نگاهى به یکایک رفتارهاى اجتماعى حضرت امام‏قدس سره به خوبى ارتباط منطقى آن را با مبانى فقهى و عقیدتى متخذ از قرآن و سنت را در مى‏یابیم.

پى‏نوشت‏ها:

1. ر.ک: عروة‏الوثقى و حاشیه بر جامع عباسى شیخ بهایى، بحث دفاع، ص 209.

2. ر.ک: جواهر الکلام، شرح بر شرایع، ج 21، ص 14.

3. ر.ک: شرح بر مختصر النافع، بحث جهاد و ریاض، ج 1، ص 497.

4. ر.ک: جامع الشتات، کتاب جهاد، ص 80 .

5. ر.ک: شرح لمعه، ج 2، ص 381 با شرح کلانتر و شرح مسالک، ج 1، ص 148.

6. تحریر الوسیله، روح الله خمینى، فصل دفاع، ج 1، ص 485، انتشارات جامعه‏ى مدرسین حوزه‏ى علمیه‏ى قم.

7. همان .

8. همان .

9. کلمات قصار، دفتر نشر و آثار امام قدس سره، ص 156، موسسه‏ى چاپ و نشر عروج، 1376.

10. سخنرانى در تاریخ 24/7/60.

11. صحیفه‏ى نور، ج 10، ص 56.

12. نساء/ 141.

13. ر.ک: سخنرانى در مورخ 28/9/61 و 19/9/63.

14. توبه / 46.

15. توبه / 83.

16. حکومت جهانى، آکادمى علوم، ص 23.

17. آل عمران / 149.

18. حکومت جهانى، ص 23.

19. ر.ک: فریاد برائت.

20. همان .

21. همان .

22. ر.ک: سخنرانى مورخ 25/2/ 1363.

23. ر.ک: سخنرانى در مورخ 3/4/1367 و 26/11/1359.

24. ر.ک: سخنرانى مورخ 4/11/1360 و 6/2/1359.

25. ر.ک: سخنرانى مورخ 4/11/1360 و 6/2/1359.

26. ر.ک: پیام استقامت.

27. بقره /214.

28. انفال /60.